نیمه شب آمد اتاقم یک پری

نیمه شب آمد اتاقم یک پری
البته با مانتو و .. با روسری !

گفتم: این جا آمدی حوری چرا؟
راه را گم کرده ای کاکل زری؟

من ندیدم مثل تو روی زمین
از اورانوس آمدی یا مشتری؟

مرگ تو دختر فراوان دیده ام
ناقلا امّا تو چیز دیگری !

قد بلندی، خوش تراشی، دلکشی
واقعاً نازی به چشم خواهری !

صبر کن تا من در آغوشت کِشم
چون که می ترسم ز پیشم بپری !

راستی دانی که بنده شاعرم؟
می سرایم روی دست « انوری »

غیر از این ها از برم شعر زیاد
فی المثل حفظم « عقابِ خانلری »

یا جز این کلی ترانه از برم
از « شماعی زاده » و از « قنبری » !

یک دهن جانم « لب کارون » بخوان
تا برقصم من برایت بندری !

ناگهان بر حرف من خندید و گفت :
ای برادر واقعاً خیلی خری !

تو نفهمیدی که من داداشتم ؟
رفته ام در عالم بازیگری

هفته ی آینده بازی می کنم
در فلان سریال در نقش پری

گفتمش این هم ز شانسِ گندِ ما ست
حور در چنگم شود خرسِ نری !
دیدگاه ها (۸)

آغوشت قبیله‌ای‌‌ وحشیبا آتشی برای پایکوبیبا جادویی برای فریب...

#پروفایل دخترونه

فرخ‌نژاد: فکر «نون» باشید که شینزو «آبه»!گروه هنری: حمید فرخ...

مین عمل نشده را از نفت‌کش جدا کردندفیلم سنتکام از قایق تندرو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط