رنگ چشمان تو

رنگ چشمان تو
آه! رنگ چشمان تو
اگر حتی به رنگ ماه نبودند
اگر حتی چونان بادی موافق
در هفته کهربایی ام وجود نمی داشتی
در این لحظه زرد
که خزان از میان تن تاک ها بالا می رود
من نیز
چون تاکی
تکیده بودم
آه! ای عزیز ترین!
وقتی تو هستی
همه چیز هست - همه چیز!
از ماسه ها تا زمان
از درخت تا باران
تا تو هستی
همه چیز هست
تا
من باشم.
دیدگاه ها (۸)

این عادلانه نیست،گاهی در شعرهام مجبورمزیبایی ِ تو رادر آغوش ...

وقتی چای نبات هم افاقه نکردمادرم هم فهمیدکه من "دلم"درد می ک...

گاهی میان چشم هایمانپلی می زنمبه وسعت یک خیالو به ترنّم یک ر...

بعضی روزها هیچ شنبه اند !!بی هیچ شعریهیچ قراری وهیچ دیداریسا...

«معشوق سابق» پارت شصت و سه

## رمان مافیایی نامجون: سایه‌های نقره‌ای## قسمت هشتم: اعتراف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط