پارت 19
پارت 19
°ا/ت°
1 ماه گذشته و جیمین هنوز بیدار نشده این منو خیلی میترسونه
نکنه هیچوقت نبینمش؟ نه ا/ت خوشبین باش جیمین بیدار میشه مطمئنم اون مارو تنها نمیذاره
°جین°
امروز نوبت من بود که پیش ا/ت و جیمین باشم من مثل جونگ کوک نمیتونم مراقبشون باشم اما تلاش خودمو میکنم
رفتم سمت اتاق ا/ت مثل بچه ها یه گوشه کز کرده بود
جیمین حق داشت که عاشقش بشه اون واقعا زیبا و بامزست در زدم و رفتم داخل
جین: سلام ا/ت امروز حالت چطوره؟
ا/ت: سلام ممنون خوبم امروز مرخص میشم تو چــــ...
پرستار: اقای جین جناب پارک و دزدیدن نیستش
جین: چی؟ یعنی چی که دزدیدن پس شماها چه غلطی می کردین؟
پرستار: ما حواسمون جمع بود اما... اما...
جین: اما چی؟
ا/ت تو همین جا بمون من باید به جونگ کوک خبر بدم
ا/ت: اما...
جین: اما نداره شنیدی چی گفتم؟!
ا/ت: هوفففف باشه
°ا/ت°
واقعا فکر کرده من اینجا ساکت میشینم هه سخت در اشتباهه از اتاق رفتم بیرون رفتم تو محوطه تا شاید بتونم یه چیزی پیدا کنم کاش یکی اینجا بود بهم میگفت که کجا میتونم پیداش کنم داشتم همینطور قدم می زدم و میگشتم که یهو یکی دهنمو گرفت یچیزی رو محکم زد تو سرم
(پرش زمانی به شب)
°ا/ت°
ا/ت: اخ سرم
اینجا دیگه کجاست؟
تهیونگ: به خونه من خوش اومدی... ا/ت
ا/ت: تو دیگه کی هستی؟
اسم منو از کجا بلدی؟
چرا منو اینجا اوردی؟
چی از جونم میخوای؟
تهیونگ: مگه دنبال جیمین نمیگشتی؟
مگه نمیخواستی ببینیش؟
ا/ت: خب اره ولی..... وایسا ببینم یعنی میخوای بگی جیمینو تو دزدیدی؟
تهیونگ: دزدیدن که نه فقط واسه ی چند روز قرضش گرفتم
ا/ت: مگه اسباب بازیه که قرضش گرفته باشی...؟
تهیونگ: چقدر نق میزنی تو یکم ساکت شو سرم رفت
ببین اگه میخوای جیمین سالم باشه برش گردونم باید اینجا بمونی... پیش من
ولی اگه میخوای خودت سالم بمونی میتونی قبول نکنی و در عوضش جیمین میمیره
تصمیم واقعا سخت بود
باید بین خودمو جیمین یکی رو انتخاب کنم
ا/ت: من.....
.......................................
دلم نیومد تا ۲۲ خرداد منتظرتون بزارم بخاطر همین گذاشتم
سعی خودمو میکنم که پارت های بعدی رو هم بزارم
°ا/ت°
1 ماه گذشته و جیمین هنوز بیدار نشده این منو خیلی میترسونه
نکنه هیچوقت نبینمش؟ نه ا/ت خوشبین باش جیمین بیدار میشه مطمئنم اون مارو تنها نمیذاره
°جین°
امروز نوبت من بود که پیش ا/ت و جیمین باشم من مثل جونگ کوک نمیتونم مراقبشون باشم اما تلاش خودمو میکنم
رفتم سمت اتاق ا/ت مثل بچه ها یه گوشه کز کرده بود
جیمین حق داشت که عاشقش بشه اون واقعا زیبا و بامزست در زدم و رفتم داخل
جین: سلام ا/ت امروز حالت چطوره؟
ا/ت: سلام ممنون خوبم امروز مرخص میشم تو چــــ...
پرستار: اقای جین جناب پارک و دزدیدن نیستش
جین: چی؟ یعنی چی که دزدیدن پس شماها چه غلطی می کردین؟
پرستار: ما حواسمون جمع بود اما... اما...
جین: اما چی؟
ا/ت تو همین جا بمون من باید به جونگ کوک خبر بدم
ا/ت: اما...
جین: اما نداره شنیدی چی گفتم؟!
ا/ت: هوفففف باشه
°ا/ت°
واقعا فکر کرده من اینجا ساکت میشینم هه سخت در اشتباهه از اتاق رفتم بیرون رفتم تو محوطه تا شاید بتونم یه چیزی پیدا کنم کاش یکی اینجا بود بهم میگفت که کجا میتونم پیداش کنم داشتم همینطور قدم می زدم و میگشتم که یهو یکی دهنمو گرفت یچیزی رو محکم زد تو سرم
(پرش زمانی به شب)
°ا/ت°
ا/ت: اخ سرم
اینجا دیگه کجاست؟
تهیونگ: به خونه من خوش اومدی... ا/ت
ا/ت: تو دیگه کی هستی؟
اسم منو از کجا بلدی؟
چرا منو اینجا اوردی؟
چی از جونم میخوای؟
تهیونگ: مگه دنبال جیمین نمیگشتی؟
مگه نمیخواستی ببینیش؟
ا/ت: خب اره ولی..... وایسا ببینم یعنی میخوای بگی جیمینو تو دزدیدی؟
تهیونگ: دزدیدن که نه فقط واسه ی چند روز قرضش گرفتم
ا/ت: مگه اسباب بازیه که قرضش گرفته باشی...؟
تهیونگ: چقدر نق میزنی تو یکم ساکت شو سرم رفت
ببین اگه میخوای جیمین سالم باشه برش گردونم باید اینجا بمونی... پیش من
ولی اگه میخوای خودت سالم بمونی میتونی قبول نکنی و در عوضش جیمین میمیره
تصمیم واقعا سخت بود
باید بین خودمو جیمین یکی رو انتخاب کنم
ا/ت: من.....
.......................................
دلم نیومد تا ۲۲ خرداد منتظرتون بزارم بخاطر همین گذاشتم
سعی خودمو میکنم که پارت های بعدی رو هم بزارم
۱۴.۲k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.