پارت 20
پارت 20
ا/ت:من میمونم ولی طبق چیزی که گفتی باید جیمین و برگردونی
تهیونگ:خوبه...حالا شدی یه دختر خوب
رو به نگهباناش کرد و گفت:
ا/تو ببرین زیر زمین جیمین روهم برگردونید
نگهبانا:چشم قربان
ا/ت:وایسا...
تهیونگ:چیزی میخوای؟
ا/ت:میشه برای آخرین بار ببینمش؟
تهیونگ:نه نمیشه
ا/ت:چرا نمیشه؟
تهیونگ:چون...چون...اَههههههههههه
همینکه گفتم نمیشه
ا/ت:حداقل میشه وقتی جیمین رو برگردوندید بزارید به جونگ کوک یا جین زنگ بزنم و بهشون بگم که من جام خوبه نگرانم نباشن ؟
تهیونگ:عاممم خب باشه
ا/ت:ممنون*با لبخند*
تهیونگ:ببرینش
چندتا غول تشن اومدن سمتم و منو بردن تو زیرزمین
جای ترسناکی بود خیلی تاریک بود
من از جاهای تنگ و تاریک خیلی می ترسیدم
صدای موش میومد
میشد سوسکارو به راحتی دید
منو بردن وسط و دستامو با دوتا زنجیر های بزرگ دیوار ها بستن
زنجیرا خیلی بلند و دراز بودن وزن سنگینشون رو تحمل کردم رفتم تو نوری که از بیرون میومد نشستم
زانوهامو بغل کردم و چشمامو بستم تا خوابم برد
°جونگ کوک°
الان هم ا/ت گمشده و هم جیمین
نمیدونم چرا ولی حس میکنم همه اینا زیر سر اون تهیونگ عوضیه
سر یه اتفاق رابطش با ما بد شد و ظالم شد
الان فکر میکنه اون آتیش سوزی کار ما بوده در صورتی که پدرش اینکارو کرده
جین:کوک جیمین پیدا شده
کوک:الان کجاست؟
جین:پیش ادمای تهیونگ
کوک:لعنتی میدونستم کار خودشه
رفتیم پیششون که یه گوشی دادن بهمون
کوک:الو؟؟؟
ا/ت:کوک منم
جین:ا/ت حالت خوبه؟
ا/ت:اره من حالم خوبه
لطفا مراقب جیمین باشین
و اینو بدونیند که همتون رو تا ابد دوست دارم و فراموشتون نمیکنم
کوک:ا/ت منظورت چیه؟
ا/ت:....*بوق بوق *
کوک:ا/ت ا/ت
چیکارش کردین عوضیا؟(باداد)
جین:کوک آروم باش اینجا بیمارستانه
کوک:نمیتونم جین ولم کننننن(با داد)
مرده:ما فقط یه دوراهی براش گذاشتیم و اون تصمیم گرفته که بمونه و جیمین سالم بمونه همین
کوک:مرتیکه میکشمتون(با داد)
جین:کوک بسه آروم باش
مرده:کار ما دیگه اینجا تموم شده فعلا
کوک:جئون جونگ کوک نیستم اگه نابودتون نکنم.......
ا/ت:من میمونم ولی طبق چیزی که گفتی باید جیمین و برگردونی
تهیونگ:خوبه...حالا شدی یه دختر خوب
رو به نگهباناش کرد و گفت:
ا/تو ببرین زیر زمین جیمین روهم برگردونید
نگهبانا:چشم قربان
ا/ت:وایسا...
تهیونگ:چیزی میخوای؟
ا/ت:میشه برای آخرین بار ببینمش؟
تهیونگ:نه نمیشه
ا/ت:چرا نمیشه؟
تهیونگ:چون...چون...اَههههههههههه
همینکه گفتم نمیشه
ا/ت:حداقل میشه وقتی جیمین رو برگردوندید بزارید به جونگ کوک یا جین زنگ بزنم و بهشون بگم که من جام خوبه نگرانم نباشن ؟
تهیونگ:عاممم خب باشه
ا/ت:ممنون*با لبخند*
تهیونگ:ببرینش
چندتا غول تشن اومدن سمتم و منو بردن تو زیرزمین
جای ترسناکی بود خیلی تاریک بود
من از جاهای تنگ و تاریک خیلی می ترسیدم
صدای موش میومد
میشد سوسکارو به راحتی دید
منو بردن وسط و دستامو با دوتا زنجیر های بزرگ دیوار ها بستن
زنجیرا خیلی بلند و دراز بودن وزن سنگینشون رو تحمل کردم رفتم تو نوری که از بیرون میومد نشستم
زانوهامو بغل کردم و چشمامو بستم تا خوابم برد
°جونگ کوک°
الان هم ا/ت گمشده و هم جیمین
نمیدونم چرا ولی حس میکنم همه اینا زیر سر اون تهیونگ عوضیه
سر یه اتفاق رابطش با ما بد شد و ظالم شد
الان فکر میکنه اون آتیش سوزی کار ما بوده در صورتی که پدرش اینکارو کرده
جین:کوک جیمین پیدا شده
کوک:الان کجاست؟
جین:پیش ادمای تهیونگ
کوک:لعنتی میدونستم کار خودشه
رفتیم پیششون که یه گوشی دادن بهمون
کوک:الو؟؟؟
ا/ت:کوک منم
جین:ا/ت حالت خوبه؟
ا/ت:اره من حالم خوبه
لطفا مراقب جیمین باشین
و اینو بدونیند که همتون رو تا ابد دوست دارم و فراموشتون نمیکنم
کوک:ا/ت منظورت چیه؟
ا/ت:....*بوق بوق *
کوک:ا/ت ا/ت
چیکارش کردین عوضیا؟(باداد)
جین:کوک آروم باش اینجا بیمارستانه
کوک:نمیتونم جین ولم کننننن(با داد)
مرده:ما فقط یه دوراهی براش گذاشتیم و اون تصمیم گرفته که بمونه و جیمین سالم بمونه همین
کوک:مرتیکه میکشمتون(با داد)
جین:کوک بسه آروم باش
مرده:کار ما دیگه اینجا تموم شده فعلا
کوک:جئون جونگ کوک نیستم اگه نابودتون نکنم.......
۵.۵k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.