چراغ ها را خاموش کردم

چراغ ها را خاموش کردم.
زنگ زدم و یک راست رفتم سر اصل مطلب و با صدای بلند گفتم دوستت دارم. بعد قطع کردم و چراغ ها را روشن کردم. چای دم کردم و به اینکه در تاریکی چقدر راحت می شود اعتراف کرد، فکر کردم...

چراغ ها را خاموش کن و به من زنگ بزن.

#مهدی_صادقی

.
دیدگاه ها (۳)

جمعه و شنبه برایم چه تفاوت داردمن که هر لحظه و هر ثانیه دلتن...

روبرویم نصفِ رویت را بپوشان بعد از این!ماه ِکامل، میکند دیوا...

دلخوش نکن به ندبه جمعه ، خودت بیابـا ایـن همـه گـناه نگـیرد ...

مولای من....

پُـــــــآرتُـــــــ2. دلبےـرک شےـیرینےـ آسےـتےـآد🍭

پارت 2. خیانت

نام فیک:عشق مخفیPart: 6ویو ات*هه نیومده داره قلدری میکنه نشو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط