پُـــــــآرتُـــــــ2. دلبےـرک شےـیرینےـ آسےـتےـآد🍭
پُـــــــآرتُـــــــ2. دلبےـرک شےـیرینےـ آسےـتےـآد🍭
بابای از پشت گوشی خندید و گفت:زبون نریز جوجه. کجایی پرنسسم؟
با لبخند گفتم:تازه از خونه راه افتادم. پشت چراغ قرمزم
بابایی با لحن مهربونی گفت:باشه پرنسسم. مواظب خودت باش. نبینم تند بیای چشم ابی
بلند خندیدم و گفتم:قول نمیدم بابایی
بابایی با خنده گفت:شیطون. مراقب باش. زود بیا عزیزم
با لبخند گفتم:باشه بابایی جونم زود میام. به بابا سهرابم بگو دلم خیلی براش تنگ شده
صدای بابا از پشت خط اومد:منم دلم برات تنگ شده پرنسسم
خندیدم و گفتم: جمعتونم جمعه که گلتون کمه که دارم میام. من برم بابایی جونم. بهتون زنگ میزنم
بابایی با مهربونی گفت:باشه عزیزم برو. از راه دور میبوسمت. خداحافظ
با لبخند گفتم:منم همینطور. خدافظ
گوشیو قطع کردم و گذاشتم روی صندلی شاگرد. راه افتادم از پشت چراغ قرمز وارد جاده که شدم پامو فشار دادم روی گاز که ماشین با سرعت زیادی حرکت کرد.
لبخندی زدم و پامو بيشتر روی گاز فشار دادم و آهنگو پلی کردم و صداشو تا آخر زیاد کردم. با سرعت از بین ماشین ها لایی میکشیدم. با پلی شدن اهنگ دسپاسیتو جاستین بیبر جو گرفتم و سرعتمو بيشتر کردم.
با خنده از بین ماشینا لایی میکشیدم. با خنده و صدای بلند همراه آهنگ میخوندم. با صدای بلند پلیس از توی بلند گو که گفت:لامبورگینی مشکی بزن کنار! بزن کنار خانم
با بهت و بدبختی زمزمه کردم:بدبخت شدم
بابای از پشت گوشی خندید و گفت:زبون نریز جوجه. کجایی پرنسسم؟
با لبخند گفتم:تازه از خونه راه افتادم. پشت چراغ قرمزم
بابایی با لحن مهربونی گفت:باشه پرنسسم. مواظب خودت باش. نبینم تند بیای چشم ابی
بلند خندیدم و گفتم:قول نمیدم بابایی
بابایی با خنده گفت:شیطون. مراقب باش. زود بیا عزیزم
با لبخند گفتم:باشه بابایی جونم زود میام. به بابا سهرابم بگو دلم خیلی براش تنگ شده
صدای بابا از پشت خط اومد:منم دلم برات تنگ شده پرنسسم
خندیدم و گفتم: جمعتونم جمعه که گلتون کمه که دارم میام. من برم بابایی جونم. بهتون زنگ میزنم
بابایی با مهربونی گفت:باشه عزیزم برو. از راه دور میبوسمت. خداحافظ
با لبخند گفتم:منم همینطور. خدافظ
گوشیو قطع کردم و گذاشتم روی صندلی شاگرد. راه افتادم از پشت چراغ قرمز وارد جاده که شدم پامو فشار دادم روی گاز که ماشین با سرعت زیادی حرکت کرد.
لبخندی زدم و پامو بيشتر روی گاز فشار دادم و آهنگو پلی کردم و صداشو تا آخر زیاد کردم. با سرعت از بین ماشین ها لایی میکشیدم. با پلی شدن اهنگ دسپاسیتو جاستین بیبر جو گرفتم و سرعتمو بيشتر کردم.
با خنده از بین ماشینا لایی میکشیدم. با خنده و صدای بلند همراه آهنگ میخوندم. با صدای بلند پلیس از توی بلند گو که گفت:لامبورگینی مشکی بزن کنار! بزن کنار خانم
با بهت و بدبختی زمزمه کردم:بدبخت شدم
- ۴.۲k
- ۲۳ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط