سلام ب قسمت نهم داستان من خوش اومدید
سلام ب قسمت نهم داستان من خوش اومدید
ابتدا روی مبل نشسته و ی چایی نسکافه ای چیزی آماده کنید
اسم داستان : ازدواج غیر ممکن این داستان : خشم یک پادشاه قسمت ۲
راوی: چون این قسمت طولانی هست نمیتونم قسمت قبلی رو تعریف کنم چون نوشتن این زیر حد داره و جا نمیشه
سوکونا : صدای چی
ماهیتو : شنیده بودم پادشاه نفرینا عاشق شده و رو عشقشم غیرتی ولی تا ب چشم نمیدیدم باور نمیکردم 😂
سوکونا : آشغال ب اینا کار تو بود احمق صورت بخیه ای
ماهیتو : خوشحالم ک سوکونا منو میشناس
سوکونا : اره ی چیزایی از یوجی درباره تو شنیدم
ماهیتو : یوجی اره پسر خوبی تنها دلیل این ک تا حالا نتونستم بکشمش این بود ک تو توش بودی ولی حالا میتونم بکشمش هاهاهاها
سوکونا : زیاد خوشحال نباش
ماهیتو : چرا
سوکونا : چون قرار بخاطر آسیب زدن ب عشقم و ضعیف شمردن دوستم بکشمت
ماهیتو : او نه بابا سوکونا می خواد منو بکشه
سوکونا : ببینم یادت رفته من کیم
ماهیتو : تو هیچی نیستی بابا
سوکونا : من ریومن سوکونا پادشاه نفرینا کسی ک دوره هیان هزاران جوجوتسو کار رو کشت کسی ک مردم مثل سگ ازش میترسیدن کسی ک ب انواع خدا عبادتش میکردن کسی ک نه انسان نه نفرین و الان قرار تو رو بکشم
ماهیتو : باش بابا حالا تو چی هستی اقای نه نفرین نه انسان
سوکونا : من خود مرگم
راوی : سوکونا بعد از گفت حرفش سریع ب سمت ماهیتو میره تا با بلک فلش بهش ضربه بزنه ولی ماهیتو ب زور فرار میکنه سوکونا دست از حمله کردن با مشت بر نمی داره
ماهیتو : فقط همینو بلدی 😂
راوی : ماهیتو با تکنیک دست کاری روح ب سوکونا حمله میکنه
سوکونا : ب روح من دست بزنی مرگت حتمی
راوی : ماهیتو اهمیتی ب حرف سوکونا نمیده و سوکونا رو میزنه بعد از زدن ضربه ماهیتو رو زمین می افته و خون بالا میاره
سوکونا : بهت هشدار داده بودم
راوی : ماهیتو ک میبینه تکنیکش رو سوکونا اثر نمیکنه سعی میکنه ب مگومی و یوجی ک بی هوش بودن حمله کنه ولی سوکونا بهش هشدار میده ک نزدیک اونا نشه ماهیتو بازم ب حرفش گوش نمیده و ب سمت اونا میره و سوکونا با تکنیک برشش پا های ماهیتو رو قطع میکنه سوکونا آروم ب سمت ماهیتو میره و ماهیتو سریع پاهاش رو ترمیم میکنه و سعی میکنه فرار کنه
سوکونا : تو هیچ جا نمیری
راوی : سوکونا ب سرعت ب سمت ماهیتو میره و با بلک فلش بهش ضربه میزنه ماهیتو ک فکر میکنه این دیگه آخر کارش یهو
خب این قسمت هم تموم شد امید وارم خوشتون اومده باشه 🌹
ابتدا روی مبل نشسته و ی چایی نسکافه ای چیزی آماده کنید
اسم داستان : ازدواج غیر ممکن این داستان : خشم یک پادشاه قسمت ۲
راوی: چون این قسمت طولانی هست نمیتونم قسمت قبلی رو تعریف کنم چون نوشتن این زیر حد داره و جا نمیشه
سوکونا : صدای چی
ماهیتو : شنیده بودم پادشاه نفرینا عاشق شده و رو عشقشم غیرتی ولی تا ب چشم نمیدیدم باور نمیکردم 😂
سوکونا : آشغال ب اینا کار تو بود احمق صورت بخیه ای
ماهیتو : خوشحالم ک سوکونا منو میشناس
سوکونا : اره ی چیزایی از یوجی درباره تو شنیدم
ماهیتو : یوجی اره پسر خوبی تنها دلیل این ک تا حالا نتونستم بکشمش این بود ک تو توش بودی ولی حالا میتونم بکشمش هاهاهاها
سوکونا : زیاد خوشحال نباش
ماهیتو : چرا
سوکونا : چون قرار بخاطر آسیب زدن ب عشقم و ضعیف شمردن دوستم بکشمت
ماهیتو : او نه بابا سوکونا می خواد منو بکشه
سوکونا : ببینم یادت رفته من کیم
ماهیتو : تو هیچی نیستی بابا
سوکونا : من ریومن سوکونا پادشاه نفرینا کسی ک دوره هیان هزاران جوجوتسو کار رو کشت کسی ک مردم مثل سگ ازش میترسیدن کسی ک ب انواع خدا عبادتش میکردن کسی ک نه انسان نه نفرین و الان قرار تو رو بکشم
ماهیتو : باش بابا حالا تو چی هستی اقای نه نفرین نه انسان
سوکونا : من خود مرگم
راوی : سوکونا بعد از گفت حرفش سریع ب سمت ماهیتو میره تا با بلک فلش بهش ضربه بزنه ولی ماهیتو ب زور فرار میکنه سوکونا دست از حمله کردن با مشت بر نمی داره
ماهیتو : فقط همینو بلدی 😂
راوی : ماهیتو با تکنیک دست کاری روح ب سوکونا حمله میکنه
سوکونا : ب روح من دست بزنی مرگت حتمی
راوی : ماهیتو اهمیتی ب حرف سوکونا نمیده و سوکونا رو میزنه بعد از زدن ضربه ماهیتو رو زمین می افته و خون بالا میاره
سوکونا : بهت هشدار داده بودم
راوی : ماهیتو ک میبینه تکنیکش رو سوکونا اثر نمیکنه سعی میکنه ب مگومی و یوجی ک بی هوش بودن حمله کنه ولی سوکونا بهش هشدار میده ک نزدیک اونا نشه ماهیتو بازم ب حرفش گوش نمیده و ب سمت اونا میره و سوکونا با تکنیک برشش پا های ماهیتو رو قطع میکنه سوکونا آروم ب سمت ماهیتو میره و ماهیتو سریع پاهاش رو ترمیم میکنه و سعی میکنه فرار کنه
سوکونا : تو هیچ جا نمیری
راوی : سوکونا ب سرعت ب سمت ماهیتو میره و با بلک فلش بهش ضربه میزنه ماهیتو ک فکر میکنه این دیگه آخر کارش یهو
خب این قسمت هم تموم شد امید وارم خوشتون اومده باشه 🌹
۵.۵k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.