فیک کوک ( عشق من ) پارت ۲

از زبان ا/ت :
رفتم جلوی آینه و یک آرایش خیلی ملایم کردم به ساعت نگاه کردم دیدم ساعت ۶ و نیم خب خداروشکر یکم وقت دارم
رفتم سوار ماشینم شدم و به سمت دبیرستان حرکت کردم
بعد نیم ساعت رسیدم درست سر ساعت ۷
ماشینو یکجا پارک کردم رفتم داخل دبیرستان و داشتم به سمت راستم نگاه میکردم ولی هواسم بود که جلوم چندتا پله هست یهو سرم رو از سمت راست برگردوندم و داشتم روبرو نگاه میکردم که وقتی سر یک پله رسیدم یک پسر بهم برخورد کرد پله خیلی تنگ بود پس بهم چسبیده بودیم هردو ایستادیم
داشتم با تعجب بهش نگاه میکردم ولی اون بدون هیچ تعجبی به جلو نگاه میکرد و یک دفعه آروم سرشو برگردوند سمت من و به نگاه کرد و گفت : هی !
مگه کوری ؟
خیلی با تعجب گفتم : چی ؟ مثل اینکه شما به من برخورد کردی و بدون اینکه منو ببینی اومدی کنارم
( بچه ها یادم رفت بگم امروز اولین روز مدرسه ی ا/ت بود البته پارسال هم توی همین دبیرستان بود )
بدون هیچ توجهی به حرفم رفت بالا منم بهش نگاه میکردم ولی خداییش خیلی جذاب بود
اه ولش کن بابا رفتم بالا توی کلاسم توی را دیگه اون پسره رو ندیدم
دم در کلاس وایساده بودم کلاسم کلاس A بود
رفتم داخل کلاس هیچکس داخل نبود جز یک پسره همون پسره بود که توی راهرو خورد به من داشت با گوشیش ور میرفت منم دم کلاس ایستاده بودم و با تعجب بهش نگاه میکردم که یهو به من نگاه کرد یکم چشاش درشت شد فکر کنم اونم تعجب کرد
گفت: بگو
گفتم: چ..چیو ؟
گفت: کارتو دیگه
گفتم : من چرا باید باهات کاری داشته باشم؟
گفت: مگه دنبالم نیومدی اینجا ؟
گفتم: نه بابا اینجا کلاسمه
بدون هیچ حرفی بهم نگاه میکرد امم با
دیدگاه ها (۲)

درباره ی فیک

درباره فیک(عشق من)

فیک bts (نجات من ) پارت ۲

فیک bts( نجات من ) پارت ۱

SENARIO :: The Hunters Lave for the Devil :: PART :: 9

برادرای هایتانی پارت ۹

نام فیک: عشق مخفیPart: 34ویو ات*یکساعت طول کشید امتحانمو داد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط