یک روز می آیی

یک روز می آیی
کنارم می نشینی
برایم گل می گیری
از عشقت نسبت به من می گویی
از شادی های بی سبب
از دوست داشتن های بی دلیل
از این که آمده ای که از رفتن نگویی
از این که آمده ای که تا ابد بمانی و دیگر نروی
و آن روز من فقط به حرف هایت گوش می دهم
و فقط سکوت می کنم
سکوت، سکوت، سکوت
و تو فاتحه ای می خوانی و می روی
تا زنده ام دوستم داشته باش
دیدگاه ها (۳)

.ﯾﺎﺩﺗﻪ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ ﻧﻔﺴﺘﻢ؟ ﭼﯽ ﺷﺪ؟ ﺑﻨﺪ ﺍﻭﻣﺪﻡ؟؟ﺯﺩﯼ ﺗﻮ ﮐﺎﺭ ﺗﻨﻔﺲ ﻣﺼﻨﻮ...

بعضی وقتها اونقدر دلت میگیره که به خدا هم میگی “تورو خدا

مَنـ تَنهآمـ میدونیـ چِرآ ؟!چونـ ذآتَمـ تَنوعـ طَلَبـ نیسـ چ...

حال خیابانی را دارم که عاشق قدم های کسی است که سال ها از پل ...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط