جمعه ها مثل دست اندازن

جمعه ها مثل "دست اندازن"
هرچقدر
با سرعتی که تویِ طول هفته مشغول
"فراموش "
کردنت باشم
"جمعه" ها سرعتم رو میگیرن..
میرسم به یک جاده که..
باید مکث کنم..
باید صبر کنم..
دورو ورم میشه پر از تابلوِ اخطار..
مثلاً
جاده ی فراموشی "باریک" می شود..
یا
خطر ریزشِ "خاطره"..
و از همه بد تر
دور زدن "ممنوع".....

#فرزانه_صدهزاری
دیدگاه ها (۴)

.شب که میشود همه ﻣﯽﮔــــﻮﯾﻨﺪ؛ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺧـــــﻮﺍﺏﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﯽ ﺭﺍ ﺁﺭﺯﻭ...

فردا پرکارترین روز سال است برای من.باید,گره از تمام سبزه های...

گلهایی که در انتهای جنگل می رویند ....عطر خودشان را منتشر می...

نگاهش به سبزه عید که افتاد رفت توی فکر...لحظاتی گذشت ...وقتی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط