تو چه هستی
تو چه هستی
تو چه هستی که ز هستی تو عالم عدم است
تو چه مستی که زمان از دم تو نیمدم است
تو چه دادی که دو عالم همه در رقص و دعاست
تو چه شادی که بجز روی تو دردست و فناست
تو چه نوری که همه نور جهان حاجب توست
تو چه بودی که همه بود جهان غایب توست
تو چه مهری که ز عشقت همه دیوانه شدند
تو چه شعری که ز معنای تو بیگانه شدند
غزل عشق تألیف استاد علی اکبر خانجانیتو چه هستی
تو چه هستی که ز هستی تو عالم عدم است
تو چه مستی که زمان از دم تو نیمدم است
تو چه دادی که دو عالم همه در رقص و دعاست
تو چه شادی که بجز روی تو دردست و فناست
تو چه نوری که همه نور جهان حاجب توست
تو چه بودی که همه بود جهان غایب توست
تو چه مهری که ز عشقت همه دیوانه شدند
تو چه شعری که ز معنای تو بیگانه شدند
غزل عشق تألیف استاد علی اکبر خانجانی
تو چه هستی که ز هستی تو عالم عدم است
تو چه مستی که زمان از دم تو نیمدم است
تو چه دادی که دو عالم همه در رقص و دعاست
تو چه شادی که بجز روی تو دردست و فناست
تو چه نوری که همه نور جهان حاجب توست
تو چه بودی که همه بود جهان غایب توست
تو چه مهری که ز عشقت همه دیوانه شدند
تو چه شعری که ز معنای تو بیگانه شدند
غزل عشق تألیف استاد علی اکبر خانجانیتو چه هستی
تو چه هستی که ز هستی تو عالم عدم است
تو چه مستی که زمان از دم تو نیمدم است
تو چه دادی که دو عالم همه در رقص و دعاست
تو چه شادی که بجز روی تو دردست و فناست
تو چه نوری که همه نور جهان حاجب توست
تو چه بودی که همه بود جهان غایب توست
تو چه مهری که ز عشقت همه دیوانه شدند
تو چه شعری که ز معنای تو بیگانه شدند
غزل عشق تألیف استاد علی اکبر خانجانی
- ۲.۱k
- ۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط