از حالت گیسوی تو از چشم خمارت

از حالتِ گیسویِ تو از چشمِ خمارت

یک عمر غزل گفتم و در تو اثری نیست
دیدگاه ها (۲)

تو...جنبہ‌ے عاشقے را نداشتے!میگفتے...با عشق در آغوش هم گرم م...

بہ خیالت بردے؟بہ خیالت ڪہ نفهمیدم منآبروی من را بہ ...

پاسخی در خورِپیچیدگی موی تو نیستمی کشد کار من از فکر توآخر ب...

مثل سرطان سینہ بودے برایماز جان کندمت...فقط گاهے جاے نبودنتت...

من گم شده ام هرچه بگردی خبری نیستجز این دو سه تا شعر که گفتم...

گِله ها را بگذار!ناله ها را بس کن!روزگار گوش ندارد که تو هی ...

https://wisgoon.com/zzahrazzahra135

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط