نیمه شب های تلخ بی خوابی

نیمه شب های تلخِ بی خوابی
نیمه شب های از تو بی خبری
پارک گاهی بهانه ی خوبی ست
تا غمت را به گوشه ای ببری

بی خیالِ کسی که بوده و نیست
در شبی بی ستاره گریه کنی
تا سبک شد دلت بلند شوی
بنشینی ، دوباره گریه کنی

شهر را با غمش قدم بزنی
از خیابانِ او عبور کنی
سایه ی سردِ پشتِ پلکش را 
مثلِ دیوانه ها مرور کنی 

بدوی تا نفس نفس بزنی
بدوی تا نفس نفس ....نرسد
تا به یادش شبت خراب شود
تا بمیری و هیچ کس نرسد 

تا خیابانِ خسته تابوتِ
شبحِ زخم خورده ای بشود
تکه های شکسته ی قلبت
پازلِ شهرِ مرده ای بشود

بی خیال کسی که بوده و نیست
در شبی بی ستاره گریه کنی
تا سبک شد دلت بلند شوی
بنشینی، دوباره گریه کنی

بلند شوی
بنشینی
دوباره گریه کنی ...


#حسین_غیاثی
دیدگاه ها (۱)

"#دوستت_دارم" یک عبارت بی روح نیست .. قرص مسکن است برای تو....

خوابی شده ایتعبیر نشدنی ...تا چشم به هم می گذارم،سرک می کشی ...

من زندگی خودم را میکنم و برایم مهم نیست چگونه قضاوت میشومچاق...

شده که در وسطِ جمع؛ پریشان بشوی؟صحبتت را بخوری؛ بعد پشیمان ب...

دروغ چرا، من هنوز هم پشتِ درِ پروفایل اینستاگرامت، تلگرامت و...

#مافیای_من #P14از تخت اومدم پایین میخواستم برم سمتش که پام گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط