باران میزند بر سقف دلم درست همان جایی که زیر بامش

باران میزند بر سقف دلم...! درست همان جایی که زیر بامَش،
 لبخندهایت را نشانده‌ام؛
چَشم‌هایت را قاب گرفته‌ام؛
نفس‌هایت را، درونِ آن گلدان چینی، حبس کرده‌ام!
همان جایی که خاطراتت را،
به کنجِ این اتاق، لم داده‌ام؛
تا راحت باشند آن غرغرو های همیشه ناراضی!
باران درست، روی همین خرت و پرت‌های دلم می‌بارد؛
و انگار دریچه‌های قلبم زیادی بازند...!
زیر هر سرپناهی ک بروم،
هرچقدر چتر به دست باشم،
بازهم خیس میشوند،
تمامِ لعنتی‌هایی که،
شده‌اند داراییِ من...‌
دیدگاه ها (۸)

مرد عاشق تلاش می کند دوستت دارم را بگویدزن عاشق اما تلاش می ...

یک روزهایی می آیند که از گفتنِ «خسته شدم » هم خسته می شویم! ...

یک عده‌ای هم هستند سرخوش؛ مست! بهار که می‌آید به دنبال اردی...

قابل ترحم ترین آدما، اونایین که بلد نیستن کسایی که دوستشون د...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط