خدمتکار رفت و ته یهو دست کوک رو گرفت و اونو به پشت خوابون

خدمتکار رفت و ته یهو دست کوک رو گرفت و اونو به پشت خوابوند و شلوار و باکسرش رو درآورد و از پشت و***ا***ر***د***ش کرد که کوک ن***ا***ل***ه ای سر داد
+احححححححح ته درد داره
_خودت خواستی بیب

بعد از دو ر***ا***ن***د ته از کوک کشید بیرون و گفت

_بیب بقیش برای بعد
+احح خیلی درد داره
_من که گفتم عاقبت خوبی نداره
+خب تو بدون اححح حوله اومدی تو اق اخخخخ اتاق
_باشه دیگه بیب تمام شد حاضر شو بریم
+کجا؟؟؟ بنظرت من الان میتونم دیگه راه بیام؟؟
_فقط دو راند بود که خرگوشک
+خب چه ربطی داره
_ما همیشه که ۱۵ راند به بالا میرفتیم
+پروووووووووو (جیغ)
_(پوزخند)
+خب کجا میخوایم بریم
_دنبال جوجه کوچولومون
+واقعا (چشاش برق زد)
_خرگوشک تو که از منم عجول تری
+اههه بریم دیگه بسه

کوک از تخت میره پایین که یهو دردش میگیره

+اخخخخخخ
_چیشد
+هیچی فقط یه دسته بیل رو تو خودم جا دادم چیزی نیست که (حرصی)
_باشه بیا اینجا

ته میره و کوک رو برآید بغل میکنه و به سمت در اتاق میره ولی کوک هی تقلا میکنه

+منو بزار زمینننن
......._
+با توعمم


((شرط))
((کامنت : ۱۲))
((لایک : ۷))
دیدگاه ها (۱۰)

ته کوک رو برد گذاشت رو صندلی و گفت _بخور که بریم باشه توهم ب...

(ویو فردا صبح)(ویو کوک)ساعت شش صبح بود بلند شدم دیدم ته جفتم...

این فیک و واقعیت نداره ولی بازم ناامید شدم اتاقم انقدرا هم ک...

اسمات فیک خون‌آشام جذاب من(P:7)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط