فیک عشق فرانسویه من پارت۷

فلیکس از اتاق میاد بیرون میگه:بریم؟
ا/ت:بریم.
فلیکس کیف ا/تو برمیداره و میندازه روی دوشش و دستشو به سمت ا/ت میبره و ا/ت دست فلیکس رو میگیره و باهم از خونه خارج میشن و به سمت ماشین میرن و فلیکس در ماشینو برای ا/ت باز میکنه،ا/ت سوار ماشین میشه،درو میبنده و خودش سوار ماشین میشه.
ا/ت:فلیکس...
فلیکس:بله؟
ا/ت:ممنونم بابت امروز...خوشحال شدم که تونستیم باهم بیشتر اشنا بشیم.
فلیکس:خواهش میکنم،مرسی که دعوت منو پذیرفتی‌.راستی بابت اجازه گرفتن،باید بگم که من خوب بلدم بقیه رو راضی کنم زیاد دلتو خوش نکن.
ا/ت:باشه!من که مشکلی ندارم‌.
فلیکس میخنده و راه می افته.
فلیکس:اهنگ بزارم؟
ا/ت:نه‌ ممنون؛صدای بارون خودش اهنگه.‌
فلیکس:چطور اهنگی؟
ا/ت:یه اهنگه غمگین و سرد مگه غیر از اینه؟
فلیکس:تاحالا به صدای بارون،به عنوان یک اهنگ گوش نکرده بودم؛همیشه فقط بخش بده بارونو می دیدم.
ا/ت:خوب پس الان گوش کن‌.
فلکیس:اما...
ا/ت:بزن کنار!
فلیکس:چرا؟
ا/ت:گفتم بزن کنار.
فلیکس:چیه؟
ا/ت:حالا چشماتو ببند و گوش کن.
ا/ت لبخند میزنه و دست فلیکسو میگیره و چشماشو میبنده و گوش میده،فلیکس هم چشماشو میبنده و به صدای بارون به عنوان نت موسیقی گوش میده.
ا/ت:زیبا نیست؟

بقیه ی پارت در پست بعدی هستش😁

لایک🤍

melina_rz7_2

#فیک#فیک_بی_تی_اس