دوست گر یکرنگ باشد من فدایش میشوم

دوست گر یکرنگ باشد من فدایش میشوم....
گر دو رنگی کرد سنگ زیر پایش میشوم.

دوست گر یکدل شود دل را بنامش میکنم....
گر زرنگی کرد هستی را حرامش میکنم.

دوست گر صادق بُوَد دل را به دستش میدهم....
نقش اگر بازی کند فوراً شکستش میدهم.

منکه عمری در جهان دُرِّ رفاقت سُفته ام....
بارها با دوستان خویش این را گفته ام.

که ای دل و جانم فدای دیدهٔ بیدارتان....
فکرتان را میتوانم خواندن از رخسارتان.

چشمْ بسته نقش لیلی را به مجنون میکشم....
شاعرم من موی را از ماست بیرون میکشم.
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۸)

با اجازه مینویسم نامتان را بر دلم تا کنم لبخندتان را نوشِ جا...

دردنــآک اســـــت دوســـتـَش بـدآری و گمـــآن کنی دوســـتـَت...

قصه از طعم دهان تو شنیدن داردخواب ، در بستر چشمان تو دیدن دا...

بوسه گر ساقی دهد ساغر زنمبوسه را بر جام یک دلـــبر زنماه ساق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط