با اجازه مینویسم نامتان را بر دلم

با اجازه مینویسم نامتان را بر دلم

تا کنم لبخندتان را نوشِ جانِ مشکلم

دفترم خالیست امّا چون شما مشقم شوید

دست پوچم گل شود معلوم گردد قابلم

موج در موجم نشیند دل به دریا میزنم

تا شما هستید ناجی در کنار ساحلم

گرقلم پایان پذیرد نیست اندوهی مرا

میچکانم بذرتان را در حیاطِ منزلم

بی تعارف آنقدر خوبی که تضمین میکنم

باز باشد تا ابد تصویرتان در محملم

خُب بفرمائید اجازت هست ؟ یا حیران شوم؟

در شبستانی که پر شد از نیستان ِدلم؟
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۱)

دردنــآک اســـــت دوســـتـَش بـدآری و گمـــآن کنی دوســـتـَت...

نمیدانم آرزویت چیست اما من برای رسیدن به آرزویت دستانم به آس...

دوست گر یکرنگ باشد من فدایش میشوم....گر دو رنگی کرد سنگ ز...

قصه از طعم دهان تو شنیدن داردخواب ، در بستر چشمان تو دیدن دا...

با اجازه مینویسم نامتان را بر دلم تاکنم لبخندتان را نوشِ جان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط