black flower(p,104)

black flower(p,104)

*****
ویو مادر جونگکوک

تنها منبع روشنایی اتاق چند تا شمع معطر کوچیک و دست ساز بود....
و یه چراغ که نور سفیدی منعکس می کرد بود.

مجسمه های چوبی عجیبی روی میز چیده شده بودند
و برگه های زرد رنگی که نوشته هایی عیجیب قرمز نا آشنایی داشتند..
به دیوار چسبانده شده بودند.

زن که پشت میز چوبیش نشسته بود از خانم جئون پرسید.

پیرزن: می خوای آیندت رو بخونم؟



م/ج: آینده ی من نه.... آینده ی پسرم!

زن چشماش رو بست.

انگشتاش رو توی هم گره زد و به زبون اسپانیای شروع به دعا خوندن کرد.

چند ثانیه بعد چشماش رو به آرومی باز کرد و دسته های کارتای تاروتی که مقابلش قرار داشت رو برداشت و شروع به مرتب کردن و بُر زدنشون کرد.
(اونایی که پاسور بازی میکنند میدونن بُر زدن چیه)


خانم جئون با چشماش حرکت دستای فالگیر رو دنبال کرد.

چند بار دیگه هم کارت ها رو بُر زد و از بین اونا یکی رو بیرون کشید.


KIKG OF CUPS

فالگیر کارت رو به خانم جئون نشونش داد و روی میز گذاشت.

پادشاه رهبر بودن ذاتی ،حمایتگر و آماده.....
فالگیر : پسرت یه آلفاست درست نمیگم؟
دیدگاه ها (۷)

black flower(p,105)

black flower(p,106)

black flower(p,103)

black flower(p,102)

black flower(p,237)

black flower(p,238)

black flower(p,267)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط