نه از مسجد فتوحی شد نه از میخانه امدادی

نه از مسجد فتوحی شد نه از میخانه امدادی
به هر جانب که رفتم پای امیدم به سنگ آمد ...
دیدگاه ها (۱)

زود اظهار محبت کردم و آزرده شد ؛در محبت صبر می‌بایست و دل بی...

اسم آن روز که نامیده‌ایش روز وصال در لغتنامه‌ی من "روز مبادا...

بخار #چای داغهر روز یادت را تکرار می کند..؛از عشقی که می گفت...

گفتنی نیست که گویمزِ #فراقت به چه حالم...#رضی_‌الدین_آرتیمان...

.احمد علی نیری در سال چهل و پنج و در روستای «آینه‌ورزان» دما...

#pain #P⁵حرف با باز شدن در باز شد و از ترس حرفم نصفه مونداقا...

#عشق_نقره_ای_منp1هانول:هایوناااااا(داد)هایونا:ها چته؟ هانول:...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط