۶ ️رنگهای دمدم
۶_️رنگهای دمدم
پیر مرد کاتب، اسکندر بیگ قضایا را مینویسد. او کاتب شاه است اما باز نمیتواند آنچه را که دیده به تمامی از نوشته هایش حذف کند.
امیر فریب داده شده و پیشنهاد کنندگان مذاکره او و سوارانش را محاصره میکنند و از او میخواهند تا تسلیم شده و قلعه را تحویل دهد! اما امیر شمشیرش را میکشد و به پیشواز مرگ میرود!
غروب از راه میرسد! غروبی سرد و بدن بی جان امیر و همراهانش در محوطه جلوی قلعه قرار داده میشوند!
اسکندربیگ مینویسد که آنها دلیرانه جنگیدند و مردانه مردند!
قلعه اما باز مقاومت میکند و اینبار آب را بر روی ساکنان قلعه قطع میکنند!
#کورد
#کوردستان
#فرهنگ
#تمدن
#اصالت
پیر مرد کاتب، اسکندر بیگ قضایا را مینویسد. او کاتب شاه است اما باز نمیتواند آنچه را که دیده به تمامی از نوشته هایش حذف کند.
امیر فریب داده شده و پیشنهاد کنندگان مذاکره او و سوارانش را محاصره میکنند و از او میخواهند تا تسلیم شده و قلعه را تحویل دهد! اما امیر شمشیرش را میکشد و به پیشواز مرگ میرود!
غروب از راه میرسد! غروبی سرد و بدن بی جان امیر و همراهانش در محوطه جلوی قلعه قرار داده میشوند!
اسکندربیگ مینویسد که آنها دلیرانه جنگیدند و مردانه مردند!
قلعه اما باز مقاومت میکند و اینبار آب را بر روی ساکنان قلعه قطع میکنند!
#کورد
#کوردستان
#فرهنگ
#تمدن
#اصالت
۲۷۷
۰۶ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.