۵ ️رنگهای دمدم
۵_️رنگهای دمدم
ارتش شاه جلوی قلعه اردو میزند، ماهها میگذرد و نفوذ به داخل قلعه غیر ممکن مینماید. به امیر خبر میدهند که شاه حاکم دیگری را به جای او بر ولایت اورمیه نهاده، کسی از ترکهای افشار که مقرب درگاه شاهنشاهی است.
او به آن دسته از مردم شهر فکر میکند که در چنگال حاکم خونخوار گرفتار آمده اند و به آنان که کوچانده شدند!
فرمانده قشون شاه چاره ای برای نفوذ به داخل قلعه نمیابد پس به ناچار پیشنهاد مذاکره میدهد.
امیر با چندین سوار از نزدیکانش آماده رفتن به اردوی ارتش شاهنشاهی میشوند!
دخترکی خود را روی پاهای امیر میاندازد تا جلوی رفتنش را بگیرد و با گریه میگوید که آنها قصد کشتنت را دارند!
جوان مکری با دیدن این صحنه جلو میرود و به امیر میگوید اجازه بده تا همراهت بیایم. امیر قبول میکند و درهای قلعه باز میشوند و سواران به بیرون میروند.
#کورد
#کوردستان
#فرهنگ
#تمدن
#اصالت
ارتش شاه جلوی قلعه اردو میزند، ماهها میگذرد و نفوذ به داخل قلعه غیر ممکن مینماید. به امیر خبر میدهند که شاه حاکم دیگری را به جای او بر ولایت اورمیه نهاده، کسی از ترکهای افشار که مقرب درگاه شاهنشاهی است.
او به آن دسته از مردم شهر فکر میکند که در چنگال حاکم خونخوار گرفتار آمده اند و به آنان که کوچانده شدند!
فرمانده قشون شاه چاره ای برای نفوذ به داخل قلعه نمیابد پس به ناچار پیشنهاد مذاکره میدهد.
امیر با چندین سوار از نزدیکانش آماده رفتن به اردوی ارتش شاهنشاهی میشوند!
دخترکی خود را روی پاهای امیر میاندازد تا جلوی رفتنش را بگیرد و با گریه میگوید که آنها قصد کشتنت را دارند!
جوان مکری با دیدن این صحنه جلو میرود و به امیر میگوید اجازه بده تا همراهت بیایم. امیر قبول میکند و درهای قلعه باز میشوند و سواران به بیرون میروند.
#کورد
#کوردستان
#فرهنگ
#تمدن
#اصالت
۲۳۷
۰۶ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.