این همه جلوه و در پرده نهانی گل من


این همه جلوه و در پرده نهانی گل من

وین همه پرده و از جلوه عیانی گل من

آن تجلی که به عشق است و جلالست و جمال

وآن ندانیم که خود چیست تو آنی گل من

#شهریار

دیدگاه ها (۱)

بام را برافکن و بتاب که خرمن تیرگی اینجاستبشتاب درها را بشکن...

شاید کسی فصلی شود در قصه ام اما دیگر ز آب و رنگ عشق این داست...

نه غزل نوشته بودم نه ترانه ای سرودمکه به حرمت سکوتمتو به دید...

میگذرَند ..زودتر از آنچه فکر کنی میگذرند .عشق‌ها، اضطراب‌ها،...

...جانا ز فراق تو این محنت جان تا کیدل در غم عشق تو رسوای جه...

وقت انست که آرامش جانم باشیبت طناز من و عشق نهانم باشیماه اگ...

در پردۀ اسرار کسی را ره نیستزین تعبیه، جانِ هیچ‌کس آگه نیست#...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط