ات

𝑝𝑎𝑟𝑡¹⁴
°ا/ت°
روی تخت دراز کشیده بودم که تهیونگ و نامجون اومدن داخل اتاق
ته:ا/ت خودم باید معاینت کنم چون همیشه اینجوری سر من کلاه میزاشتی
وای بیچاره شدم الان نقشم به باد میره
ا/ت:حالا لازم نیستاااا گفتش که جواب و
ته:ا/ت امید وارم جریان سرطانت واقعی باشه وگرنه کاری میکنم که مرغای آسمونم به حالت گریه کنن
°بعد معاینه°
ته:ا/تتتتتتتتتتتتتتتتتت بیچارت میکنم(با داد)
ا/ت:خب بابا این دروغو گفتم که شاید شماها باهم آشتی کنین و منم انقدر نشینم تو اون خونه درب و داغون(خب الان میگین که بردنش اتاق عمل و اینا چرا اینجوری شده خب قابل توجه عزیزان کسی که ا/ت و مثلا عمل کرد هوسوک بود ا/ت و هوسوک یجورایی رفیق بودن و این نقشه رو کشیدن تا از ریختن خون چندتا بیگناه دیگه جلو گیری کنن ولی اینجوری شد که بچم کوکی تصادف میکنه🥺💔)
نامی:جالبه یه خواهر باعث شد که برادرش تا دم مرگ بره و برگرده
خب ا/ت بلند شو بریم عمارت نمایش جالبی بود
ا/ت:منظورت چیه که برادرمو تا دم مرگ بردم و برگشت؟
چیزیش شده(با داد)
ته:خب ا/ت ببین خودتو کنت...
نامی: تو راه بیمارستان تصادف کرده و الانم عملش کردن و بستریه و هنوزم بهوش نیومده
ا/ت:وای خدا یعنی من من م.....
و سیاهی مطلق
°تهیونگ°
ا/ت بیهوش شد و افتاد زمین
منو نامجون رفتیم سمتش هرچی تکونش میدادیم بلند نمی شد
گذاشتمش رو تخت و بهش سرم وصل کردم
رفتیم تا ببینیم کوک بیدار شده یا نه
وارد اتاق شدیم و دیدیم داره شیر موز میخوره
ته:کوک واست خوب نیست
کوک:سلامت کجا رفت؟
نامی:چه ریلکسی مثلا گفتن خواهرت سرطان داره
کوک:عاااا راستی هیونگ میدونستی صدات خیلی بلنده؟
واسه دعوا خیلی خوبی یادم باشه دعوا شد ببرمت مجلس گرم کنی
ته:هر هر خندیدم
کوک:زیر بغلت بند دیدم(زبونشو دراز کرد)
ته:مسخره
کوک:اسم بابات اصغره فامیلشم اکبره
ته:کوک میزنمتااااا
کوک:با دست یا دمپایی های خوشگلت؟
ته:اَههههههههههه مرده شور تو اون خواهر تو ببرن تا من خلاص شم از دستتون
کوک:با خواهرم چیکار داری خرس خیکی ؟
ته:خرگوش نفهمممم
کوک:نظر لطفته
ته:من رفتم ولی اگه بفهمم باز شیر موز میخوری
کوک:برو کنار بزار باد بیاد
نامی:بسه دیگهههه
کوک:بچه بیا پایین سرمون درد گرفت تو نخودیی نیا وسط دعوا
نامی:چیییی؟
کوک:راست میگم دیگه الکی اکسیژن مصرف میکنی نمیزاری بقیه نفس بکشن میدونی چند تا حیوون بخاطر نبود اکسیژن نسلشون منقرض شده؟
نامی:حیف که داداش ا/تی وگرن....
ا/ت:داداشم کجاستتتت(با داد و گریه)
کوک:این صدا ا/ته؟پشمامممم چقدر صداش بلنده
اجی من اینجامممم(با داد)
ا/ت بدو بدو اومد سمت کوک و محکم بغلش کرد....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...
با اینکه شرط نرسیده بود ولی گذاشتم
شرط: ۱۵لایک
دیدگاه ها (۵)

هر سوالی داشته باشین جواب میدم قسم میخورم راستشو بگم

𝑝𝑎𝑟𝑡¹⁵°نامجون°نامی:حقا که دوقولویین اصلا مو نمیزنید با هم کپ...

فیک شروعی دوباره (فیک کوک) انقدر طرفدار داشت؟ هنوزم دارن لای...

بنظرتون دو تا فصلش کنم؟اگه دوتا فصل بشه که داستان کلا تغییر ...

هرزه ی حکومتی پارت ۲که کوک بلند شد و.... رفت سمت ا/ت ونشست ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط