این شعر و تقدیم میکنم

این شعر و تقدیم میکنم
به روح پاک برادر عزیزم حسین شمیرانی...

"""یا علی"""


نوکر بی ریا و با اخلاص که فقط فکر نوکری اش بود
او دم یا حسین و یازهرا زیر لب ذکر نوکری اش بود

خادم صاف و ساده و پاکی که نظیرش نبود انسانی
عاشق و مست حضرت زهرا نور دیده حسین شمیرانی

خادمی که فقط سراسیمه با تب و شور و شین می آمد
هر کجا پرچم محبین بود زود تر حسین می آمد

گفتمش ای حسین تا هستی کسی آوای غم نمی خواند
تا تو دلسوز مجلس مایی کار هیئت زمین نمی ماند

مدتی بی خبر شدم ز حسین اتفاقی عجیب رُخ داده است
پیکرش در میان آتش سوخت دلهره بین ما چه افتاده است

رفقا بی قرار و ناراحت همه گفتیم التماس دعا
مطمئناً که خوب میگردد گر عنایت کند دمی مولا

خبری آمد و تنم لرزید ناگهان در غروب عید غدیر
پر کشیده حسین شمیرانی رفته بی شک به نوکری امیر

کاش میشد خبر به ما برسد که به هیئت دوباره بر گشتی
من چگونه به دخترت گویم چِقٓدر زود بی پدر گشتی؟

گفته بودی که اربعین امسال طرف کربلا همه با هم
تا که راهی شدیم از بازار می خرم من دوباره یک پرچم

بیرق هیئت محبین را می کِشٓم بر غبار و خاک حٓرٓم
شاید امسال تربت و کفنی بعد مرگم برای خود بخرم

خوش به حالت بدون شک رفتی در جوار شهید کرب و بلا
جای نوکر به پیش ارباب است از کجا رفته ای تو تا به کجا؟

باور این برای من سخت است که شوم من روانه ی مسجد
قاب عکس تو را کجا بزنم؟ داخل چایخانه ی مسجد



"صادق غریب"
دیدگاه ها (۸)

چهل روز از غروب غم انگیز و نا بهنگام گذشت. خلوتش ناگهانی بود...

زائرین قبله ی هفتم رضا هستیم و حالاز جوارش رو به سوی خانمان ...

پنجشنبه است، جهت شادی روح شهدا، امام شهدا، رفتگان فاتحه... ...

روز اول چون خدا خشت جهان را می سرشت ملک جنت را به زیر پای ما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط