مافیا قدرتمند من پارت

مافیا قدرتمند من پارت «15»



ویو ا/ت. بالاخره در باز شد و دخترا اروم اروم از اسکان پایین ومدن سوریا اخر از هم ومد پایین و در رو بست که کسی شک نکنه یکم اروم رفتیم که صدای پامون شنیده نشه اما به محظ این که چند متر از اسکان دور شدیم یکی از سربازا داد زد فرار کردن ون عوضیا فرار کردن و یهو چندین سرباز مصلح به سمت مون میدوییدن و بعضی ها شون هم به همون شلیک میکردن داشتیم میدوییدیم که به یکی از دخترا تیر خورد از صداش فهمیدم لیسا بوده
سوریا پابه پا من میدویید میخاستم بر گردم کمکش کنم چه یکی دیگه از دخترا هم تیر خورد وهمین طور یکی دیگه چند قدم برگشتم عقب که سوریا برگشت و دستمو گرفت و سریع به پشت تبپه دویید انقدر دوییدیم که فکر کنم گممون کردن اما فقط از 9 نفرمون من و سوریا زندع موندیم و بقیه دخترا همه تیر خوردنو مردن)
سوریا. ا/ت بشین فکر کنم گممون کردن(نفس زنان
ا/ت. چرا نزاشتی کمکشون کنم ( داد و گریه
سوریا. اگه میزاشتم بری که توهم تیر میخوردی ( داد
ا/ت........
( صدای تیرو فریاد سرباز ها که میگفتن بیاید اینجان.!)
سوریا. ا/ت ا/ت پیدامون کردن بدبخت شدیم پاشو (خواستم دستشو بگیرم تا بلندش کنم که متوجه نور کم رنگی روی شن ها شدم کف پای ا/ت نگاه کردم ون
.... ون ردیاب بود کف پای خودمم نگاه کردم کف پای منم بود ون لعنتیا بهمون ردیاب زده بودن که اگه فرار کردیم پیدامون کنن)
ویو ا/ت. سوریا میخاست دستمو بگیره یهو کف پای من و بعد کف پای خودشو نگاه کرد که یهو طوفان شن شد و چشمای هر دوتا مونو زد که گفتم)
ا/ت. سوریا چیکار میکنی بیا بریممم
سوریا. ردیاب ا/ت ون عوضیا بهمون ردیاب وصل کردن کفش ها تو دربیار زود
(ادمین. ا/ت ورسوریا کفش ها شونو در اوردن و پرت کردن اما طوفان شن خیلی شدید شده بود و ونا جایی رو نمیدیدن که بخوان برن و ممکن بود مسیر رو اشتباه برن و دوباره به جای اول برگردن یا گیر سرباز بیوفتن که ون موقع زنده نمیمونن)
ا/ت. سوریا چیکار کنیم من هیچی نمیبینم
سوریا ( یکم فکر کردم و شروع کردم به کندن زمین و گفتم)
سوریا. ا/ت تو این چاله دراز بکش
ا/ت. چی میگی چرا تو چاله
سوریا. ا/ت حرف نزن الان پیدامون میکنن دراز بکش
ا/ت. (فهمیدم یه نقشه ای داره برای همین تو چاله دارز کشیدن البته خیلی عمیق نبود)
سوریا. ا/ت که دراز کشید منم کنارش دراز کشیدم و بهش گفتم)
سوریا. ا/ت چشماتو ببند و شن هارو بریز رو خودت حتی رو صورتتم بریز فقط یه راه تنفس بزار
ا/ت. باش
(به کمک توفان شن ا/ت و سوریا از دسته سربازا نجات پیدا کردن. سربازاهم به خاطر توفان شن نتونستن زیاد بگردن و ردیاب هاهم کمکی برای پیدا کردنشون بهشون نکرد برای همین برگشتن به اسکان و سوریا وا/ت زیر شن ها دراز کشیده بودن و چشم هاشونم بسته بود ونا شب رو زیر شن ها خوابیدن)
دیدگاه ها (۲۲)

درود بر خواهران سابقه دار😂😎

به زودی شاهد باز گشت خدایان کیپاپ هستیم 😎😎😎

مافیا قدرتمند من پارت «14»ا/ت. من میتونم این در رو باز کنم ...

😓😓💔

مافیای قدرتمند من فصل دوم پارت 34ا/ت. این گوشی رو از اتاق من...

مافیای قدرتمند من فصل دوم پارت 35سوریا. واقعا میخای بریم پیش...

مافیای قدرتمند من فصل دوم پارت 36تهیونگ. فکر کنم اینه قرار د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط