در اینجا بود که شوق لقاء پروردگارش در او شدت یافت

🔶 در اینجا بود که شوق لقاء پروردگارش در او شدت یافت.
خواست از حیات پدر توشه ای برگیرد و با او وداعی دیگر داشته باشد.
از میدان نزد پدر آمد و زبان به شکایت گشود. ضربات تیر و شمشیر، گرما و تشنگی، تاب و توانش را کاسته بود عرضه داشت:
«تشنگی مرا کشت، سنگینی آهن توانم را برد آیا آبی هست تا بر علیه دشمنان نیرو بگیرم؟»

♦ ️منظور جنابش آن بود که به اندازه ی توانش به انچه بر او واجب بوده قیام نموده و از آن شانه خالی نکرده است به جایی رسیده که بدون جرعه ای آب قدرت رویارویی با دشمن را ندارد

🍃 امام حسین علیه السلام بشارت داد بزودی به دریای بیکران رحمت خداوندی وارد می شود و جد بزرگوارش آن منجی بزرگ او را با جامی سیراب خواهد کرد که هرگز تشنه نخواهد شد.

🔆 علی اکبر علیه السلام در حالی به میدان رفت که آن بشارت صادقه سر تا پای او را غرق نشاط و سرور کرده بود. دیگر نمی دانست سر دشمن یا سینه او را نشانه میرود یا به منتهای آرزویش نزدیک می شود تا آنکه عدد کشته شدگان به 200 نفر رسید.
انتظارش به سر امد و شهادت بر فراز سر مطهر او به پرواز درآمد.
شمشیر مرة بن منقذ عبدی علیه العنة سر آن بزرگوار را نشانه رفت.😔 😢
#محرم
دیدگاه ها (۲)

سپس ضربت نیزه بر پشت وی زد. بی تاب و توان گردن اسب را با دست...

جوانان علی را بردند پیکری غرق خون که انوار عزّ و شرف او را ف...

💢 گروهی از شجاعتش میخکوب و مدهوش، جمعی تکبیرگو و از جمعی فری...

💠 هنگامی که امام علیه‌السلام به چهره نورانی فرزندش «علی اکبر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط