travel to Iran

travel to Iran 💜
سفر به ایران 💜
پارت ۶
شوگا ات رو کشید رو صندلی
شوگا : ببین از این لوس بازیا نداریم ها بیا بشین بابا
ات که توقع نداشت و خندش گرفته بود نشست
جین (کره ای): داش چته؟
شوگا : (کره ای) حوصله ندارم خوابم میاد
جین : :/
و خلاصه خوردن و همه رفتن خوابیدن(آخ منم خوابم میادددد)
روز بعد
ات از همه زود تر بیدار شد
صبحونه رو آماده کرد و منتظر موند
نیم ساعت
یک ساعت
یک ساعت و نیم
ات : ای کوفت چرا بیدار نمیشن
(یه موضوع ممکنه اولاش داستان جالب نباشه ولی یه طنز به تمام معناست)
ات رفت دونه دونه در اتاقا رو زد و همه بیدار شدن
رسید به اتاق شوگا
در زد
جیمین : سعی نکن بیدار نمیشه
ات: برم داخل؟
نامجون برو اگه تونستی من بهت مدال میدم
ات رفت تو
پنج دقیقه بعد
اعضا همه سر صبحانن
ته : دیدین فکر کرده می‌تونه شوگا رو از خواب بیدار کنه
همون لحظه ات با شوگا سر حال وارد میشود
همه با دهن باز نگاه میکنن
ات : چتونه جن دیدین؟موهام خرابه؟یا خدا نکنه سوسک دیدین؟
هوپ : چجوری بیدارش کردی
ات (فارسی ) : من نه منم نه من منم
هوپ : جان...صحیحححح



آقا خوابم میاد نمیتونم بیشتر از این بنویسم
دستم به فنا رفت
برید فردا براتون پارت طولانی میزارم
شب بخیرر😴😴😴🛌🛌🛌
دیدگاه ها (۸)

آرامشی که داد غیر قابل وصفه

تازه ما باهم هم می‌رفتیم دستشویی حرف می‌زدیم✋😂معلم هم نمی‌فه...

این بینظیره حتما ببینید لایک کامنت یه سری هم به پیج بزنید دو...

وای این خدا بود🥹🥹

کاش براتون مهم بودم

آیدل من ( در خواستی )پارت ۲۱ات: من برم لباسامو عوض کنم برا ت...

جیمین فیک زندگی پارت ۸۲# جیمین : چرا انقدر ذوق داری بریم خون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط