بغلم کن که کمی ساکت وآرام شوم

بغلم کن که کمی ساکت وآرام شوم...!
در خیالی که گرفتار تو شد دام شوم...!

بی هوا بوسه مزن بر رخ من...
بوسه آنگاه بزن باز که من رام شوم...

بی تو در خلوت این خانه گرفتار شدم
تو بیا تاکه کمی شاد از این کام شوم...!

پنجره باز کن نغمه بزن بر خورشید
من به شوق پرستو به این بام شوم...!

وقت رفتن تو بیا باز بزن بوسه ی مهر
تا که من همره آن یار دلارام شوم...!!
دیدگاه ها (۱)

از تنهایی هایم یاد گرفتم جلوی تنها دختری که زانو می زنم،...

سکوت میکنم نه به احترام آنان که از فریادم خسته شدند نه برای ...

‏دلم را کسی شکست که دلمهرگزبه شکستن دلش راضی نمیشدسخت استکسی...

. ﻣﻐــــــــــــــــــــﺮﻭﺭﻡ...ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﻻﯾﻖ ﺑﺎﺷﯽ ﻏﺮﻭﺭﻡ ﺭﺍ ﻓﺮﺵ...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

بعد از تو یعنی بیداری به انضمام خواب هایی که داشتم تو را در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط