نگارم رفتنت دیوانه ام ڪرد...
نگارم رفتنت دیوانه ام ڪرد...
هوای دیدنت پروانه ام ڪرد...
شدم آواره تا یابم نشانت...
هوای هجر تو بے خانه ام ڪرد...
دلم مے از نگاهت نوش مے ڪرد...
فراقت راهے میخانه ام ڪرد...
نگشتم مست هرگز از شرابی...
می چشمان تو مستانه ام ڪرد...
رفیقم عشق بود و خاطراتت...
جداےی همدم پیمانه ام ڪرد...
دلم آباد بود از وصلت اے یار...
ولی هجران تو ویرانه ام ڪرد..
به عاشق گفت عاقل ڪس شناسی؟
بگفت او از همه بیگانه ام ڪرد...
هوای دیدنت پروانه ام ڪرد...
شدم آواره تا یابم نشانت...
هوای هجر تو بے خانه ام ڪرد...
دلم مے از نگاهت نوش مے ڪرد...
فراقت راهے میخانه ام ڪرد...
نگشتم مست هرگز از شرابی...
می چشمان تو مستانه ام ڪرد...
رفیقم عشق بود و خاطراتت...
جداےی همدم پیمانه ام ڪرد...
دلم آباد بود از وصلت اے یار...
ولی هجران تو ویرانه ام ڪرد..
به عاشق گفت عاقل ڪس شناسی؟
بگفت او از همه بیگانه ام ڪرد...
۴.۲k
۰۹ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.