ای عشق نگویم که به جای خوشم انداز

ای عشق نگویم که به جای خوشم انداز
یکبار دگر در تف آن آتشم انداز
آتش چه زنی بر دلم از نام جدائی
این حرف مگو با من و در آتشم انداز
بیماری خود داده به ما نرگس مستش
ای دیده ز پر کالهٔ دل مفرشم انداز
یا رب نپسندی که بخواهم ز تو چیزی
یا رب به کریمی خود از خواهشم انداز
از مغز سر خویش رضی شعله بر افروز
و اندر دل بی عزت خواری کشم انداز
دیدگاه ها (۱)

دلم مـیخـواهد گاهی ببارمیکـ فنجان خاطره برای خودم دَم کنمتکل...

، ﺑﮕﺬﺍﺭ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺑﻮﯼ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﮕﯿﺮﻡﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﯼ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺖ ﮐﺎﻡ ﺑﮕﯿﺮﻡﺑ...

نازنین آیا تو اشکم را به شبها دیده ای ؟آه سرد و پر غمم را رو...

لالالالا بخواب باز قصه ای نو بازم گریه مال من خنده از تو باز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط