ویو آت

ویو آت
بعد رفت...رفتم تو کلاس که اون دختره که فک کنم نانسی بود اومد سمتم
×اگه کیم تهیونگ هم اونجوری می‌زدی بهت دستور نمی‌داد
فقط بهش نگاه کردم که دستشو دراز کرد
×من نانسی ام خوشحالم از آشناییت
دستشو گرفتم
+اوم..منم ات ام خوشبختم
بعد نشست کنارم و با جدیت و آروم گفت
×شایعه ها میگن کیم هرکسی که زیاد حرف گوش کن باشه و می‌بره عمارت و به بردگی درمیاره
+به شایعه ها اعتمادی ندارم...حالا که با هم دوستیم بیا امروز بریم بار جدیدی که امسال افتتاح شده
×من که پایتم..
+یسسسس
بعد مدرسه
ویو آت
یه لباس نسبتا باز برداشتم ( اسلاید دو) و یکی از کفشامو که خیلی دوستش دارم ( اسلاید سه) بعد رفتم طبقه پایین و از مامان و بابام خدافظی کردم و دیدم نانسی با ماشین خفنش پشت دره رفتم و نشستم جلو و با چشمای ریز کرده گفتم
+گواهینامه داری؟
×نه بابا بزن بریم
یه جوری تند راننده‌گی کرد که راه نیم ساعتی رو ده دقیقه طی کردیم با سرگیجه از ماشین پیاده شدم و با عصبانیت گفتم
+لعنت بهت و ماشین روندنت
×او تهیونگ
از ترس سریع سرمو انداختم پایین ولی نانسی خندید
×انقدر ازش نترس شوخی کردم
افتادم دنبالش
+دلم میخواد بگیرم بکنمتتتت
×تو ... کجا بود؟
+حتی اگه داشته باشم تو سوراخت کجاستتتت
بعد با خنده رفتیم تو بار
دیدگاه ها (۴)

اسلاید دو لباس آت برای باراسلاید سه کفش آت اسلاید چهار لباس ...

کامنتا

برای ادامه پیج اصلی و فالو کنید و برسونید به ۳۷۰@vrdvil

خودم بلدم( آروم)-جوجه مگه نگفتم حرفامو گوش کن ببخشید -یکبار...

پارت ۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط