از دستهای گرم تو

از دستهایِ گرمِ تو ...
سخن ها خواهم گفت
غمِ نان اگر بگذارد !
#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۹)

من سرانگشتانِ بادمبازیگوش در زلفت.من بارانم،غلتان روی کمرتو ...

و جاودانگیرازش را با تو در میان نهاد... #احمد_شاملو

خواب دیدم ما را بُریدند و به کارخانه‌ی چوب بری بردند!آن که ع...

دستانت آشتی استو دوستانی که یاری می‌دهندتا دشمنیاز یادبرده ش...

آذر می رودکه روی لبهای پاییز انار بگذاردو او را به دستهای یل...

#هوای سرد و نان گرم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط