p16
p16
یهو ی قطره اشک از چشمش چکید ...
'ته ویو
باورم نمیشه...ا.اون بچه ی منه...
من چهار سال بچمو از خودم جدا کردم...چطور حرف اون هرزه رو باور کردم...
_ا.ات
+چی شد..متوجه اشتباهت شدی
+رفتم بیرون میخواستم تاکسی بگیرم که برم یهو ته اومد و دستمو گرفت
_ات لطفا بخدا اشتباه کردم لطفا منو ببخش *گریه
+آقای کیم..اون موقع که داشتم بهت التماس میکردم اینجارو ندیدی؟ به فکر اینجاش نبودی؟ وقتی به حرف ی هرزه گوش میدی بایدم همینطور باشه البته شنیدم ازدواج کردین و دوتا بچه هم دارین
_ات غلط کردم توروخدا منو ببخش
+چطوری؟چطوری ببخشمت؟ ی روزی بود که من بهت التماس میکردم و گریه میکردم ولی تو منو با ی بچه از خودت دور کردی..الان نوبت منه
'ات ویو
نمیدونستم دارم چیکار میکنم...فقط حرف میزدم
ازش دور شدم و تاکسی گرفتم و رفتم خونه
تو خونه همش به ته فکر میکردم...اره من هنوز دوستش داشتم فقط...فقط نمیتونستم ببخشمش
÷مامان به چی فکل میتونی
+هیچی دختر قشنگم
+راستی ی خبر خوب برات دارم
÷چه خبلی
+دیگه قرار نیست بری مهد
÷واقعا *ذوق
+اره
+دیگه نبینم بخاطر حرف اونا ناراحت بشیا شبا هم بگیر بخواب
÷اوما تو از کجا میدونی
+من خیلی وقته که میدونم
یهو زنگ در رو زدن...باز کردم تهیونگ بود خواستم درو ببندم اما پاشو گذاشت و سریع اومد تو
_ات توروخدا منو ببخش بخدا هم پدر خوبی براش میشم هم شوهر خوبی برای تو *گریه
÷عمو شما اینجا چیکال میکنید
_دایون رو گرفتم تو بغلم
_دایون من..من پدرتم *با گریه
÷چی..اما چلا این مدت نبودین *بغض
_اشتباه کردم بخدا اشتباه کردم دخترم منو ببخش *گریه شدید اگه تو قبول کنی بازم برات پدری کنم دیگه هیچوقت از پیشتون نمیرم *بلند
÷بمون..پیشمون بمون
+نهه نمیشه
÷اوما لطفا بزال بابا بمونه *گریه
_ات لطفا *گریه
+بیا بریم تو اتاق حرف بزنیم
_ب.باشه اومدم
رفتیم تو اتاق
سر صحبت رو باز کردم
+....
یهو ی قطره اشک از چشمش چکید ...
'ته ویو
باورم نمیشه...ا.اون بچه ی منه...
من چهار سال بچمو از خودم جدا کردم...چطور حرف اون هرزه رو باور کردم...
_ا.ات
+چی شد..متوجه اشتباهت شدی
+رفتم بیرون میخواستم تاکسی بگیرم که برم یهو ته اومد و دستمو گرفت
_ات لطفا بخدا اشتباه کردم لطفا منو ببخش *گریه
+آقای کیم..اون موقع که داشتم بهت التماس میکردم اینجارو ندیدی؟ به فکر اینجاش نبودی؟ وقتی به حرف ی هرزه گوش میدی بایدم همینطور باشه البته شنیدم ازدواج کردین و دوتا بچه هم دارین
_ات غلط کردم توروخدا منو ببخش
+چطوری؟چطوری ببخشمت؟ ی روزی بود که من بهت التماس میکردم و گریه میکردم ولی تو منو با ی بچه از خودت دور کردی..الان نوبت منه
'ات ویو
نمیدونستم دارم چیکار میکنم...فقط حرف میزدم
ازش دور شدم و تاکسی گرفتم و رفتم خونه
تو خونه همش به ته فکر میکردم...اره من هنوز دوستش داشتم فقط...فقط نمیتونستم ببخشمش
÷مامان به چی فکل میتونی
+هیچی دختر قشنگم
+راستی ی خبر خوب برات دارم
÷چه خبلی
+دیگه قرار نیست بری مهد
÷واقعا *ذوق
+اره
+دیگه نبینم بخاطر حرف اونا ناراحت بشیا شبا هم بگیر بخواب
÷اوما تو از کجا میدونی
+من خیلی وقته که میدونم
یهو زنگ در رو زدن...باز کردم تهیونگ بود خواستم درو ببندم اما پاشو گذاشت و سریع اومد تو
_ات توروخدا منو ببخش بخدا هم پدر خوبی براش میشم هم شوهر خوبی برای تو *گریه
÷عمو شما اینجا چیکال میکنید
_دایون رو گرفتم تو بغلم
_دایون من..من پدرتم *با گریه
÷چی..اما چلا این مدت نبودین *بغض
_اشتباه کردم بخدا اشتباه کردم دخترم منو ببخش *گریه شدید اگه تو قبول کنی بازم برات پدری کنم دیگه هیچوقت از پیشتون نمیرم *بلند
÷بمون..پیشمون بمون
+نهه نمیشه
÷اوما لطفا بزال بابا بمونه *گریه
_ات لطفا *گریه
+بیا بریم تو اتاق حرف بزنیم
_ب.باشه اومدم
رفتیم تو اتاق
سر صحبت رو باز کردم
+....
۴۵.۸k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.