بسم رب الشهداء

بسم رب الشهداء...

خانومش میگفت قبل ازاینکه بهم بگویند مرتضی شهیدشده،بهم گفتند مرتضی تیر خورده
من شوکه شدم
گفتم نکنه چشم های مرتضی رو زده باشند
همه تعجب کردیم...
چرا چشم هاش!!!
خانومش گفت:آخه مرتضی خیلی چشماش پاک بود
منم این چندوقته که اونجا بود،فقط دعامیکردم چشماشو نزنن
دیدگاه ها (۳)

بسم رب الشهداء...وصیت نامه ی شهید مدافع حرم سیدیحیی براتیدوم...

بسم رب الشهداء...فرازی ازوصیتنامه شهید حجت اصغری...شاید ما د...

بسم رب الشهداء...آقاسجاد از بچه های گل روزگار بودند وهمچنین ...

بسم رب الشهداءوقتی پیکر آقامرتضی رو آوردن چندتا از رفقای شهی...

قاصدک کوچولوی من💔🥀پارت2ویو تنا: آروم برگشتم پشت سرمو نگاه کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط