الو

𝐏𝐚𝐫𝐭𝟐:

÷الو؟
+سلام داداش چ خبر؟
÷هیچی سلامتی... چه عجب صداتونو شنیدیم شازده.
+حالا پررو نشو
÷خب حالا....نه،راستشو بگو چرا بعد ی ماه زنگ زدی؟
+ی حس خوبی دارم...... احساس میکنم ی دع.وای حسابی تو راهه....خبرایی هس؟

حالا که اینو گفت منم از ۲دلی دراومدمو بهش گفتم
÷خببب... عممم... چیزه...😥 (با مِنُ مِن)
+مینالی یا نه😡(با عصبانیت)
÷خب قراره لوسی فردا شب بیاد باهات حرف بزنه(با استرس و تند)
+چییییی؟😯😡غلT میکنه با همون داداش ک.s.کشش🤬
÷خب؟ نقشه ای داری؟
+نه ولی به نیرو ها بگو حاضر شن.
÷باش

پرش زمانی به ساعت ۴ عصر

ویو ا.ت:
ساعت۴بودو من هنوز پروژمو تموم نکرده بودم،دستم دیگه جون نداشت ی نگاهی به برنامه ی فردام کردم و دیدم که فردا بعد از دانشگاه تو بیمارستان شیفت شبم،عاشق شیفت شبم چونکه خیلی کم پیش میاد شلوغ بشه و دکتر خیلی کم میاد در حدی که اصن نمیان روی صندلیم لم داده بودم و داشتم به اینجور چیزا فک میکردم که زوئی و رن با دستای پر اومدن.
اولش که دیدمشون خوشحال شدم چون ی عالمه حله حوله آورده بودن و منم گشنم بود ولی بعدش یادم اومد که رژیمم.. خورد تو ذوقم.
=چیشد چرا قیافت یهویی افتاد؟
-یادم اومد که رژیمم
×اِ وااا راست میگه حالا اینهمه خوراکی و چیکار کنیم؟ ☹️😕
-خب نصفش کنید
×راس میگه بیا اول بریم لباسامونو عوض کنیم بعد بیایم نصفش کنیم
=با این بدن کوچولو عجب اشتهایی داره😅
-هه هه هه(مثلا خنده)😆😅
بچه‌ها نشستن فیلم نگا کردن و بعدش تکالیفشونو تموم کردن منم چونکه دیروز چهار پنجم از تکالیفمو انجام داده بودم امروز زودتر از بچه ها خوابیدم

پرش زمانی به ۵صب

چونکه دیروز زودتر خوابیدم زودتر هم پاشدم و دیدم که وقت هس رفتم ی دور دوییدم و اومدم و ی دوش ۳۰مینی گرفتم و ساعت۷ شد
بچه هارو بیدار کردمو رفتیم سر کلاسا
بعد از تموم شدن کلاسا گشنمون شد و رفتیم سلف دانشگاه،وقتی که رسیدیم دیدیم سلف پر از دخترای آرایش کرده و خوشگل بود یکمی رفتیم جلو و از ی دختر پرسیدیم که چه خبر شده
*دختره رو با ٬نشون میدم*
٬وااا مگه خبر نداری؟ 😒(با عشوه و پی.کمی و سلی.طه)
-بنظرت اگه خبر داشتم میپرسیدم؟ 🤨(جدی و طعنه دار)
٬ی پسر جنتلمن(ذُرَت🌽)
سال سومی اومده دانشگاه الانم همه بخاطر اون اینجان
=وا چطور میتونه بدون گذروندن سال اول سال دومی شه؟ 🧐😲(سریع و پشت سر هم)
٬خب سال اولشو توی اروپا گذرونده و الانم انتقالی گرفته(همه ی حرفای دختره با همون لحنه)
ا.ت دستشو رو شقیقه راستش گذاشت و سرشو ی کوچولو رو به چپ خم کرد و جوری که دخترا (زوئی و رن)بشنون گفت:
-عجب روا...نی ایه اروپارو ول کرده اومده کره😏😅
=امم....واقعا که...آره😑
×خب حالا پسر جنتلمنه کجاس ؟😕
ا.ت و رن باهم
-=به تو چه؟ 🤨
×چتونه بابا میخوام ببینم واقعا جنتلمن هس یا نه😯🙁🙄
پسره میاد اینورو تا ا.ت رو میبینه ی دل نه صد دل عاش.قش میشه(گ.ه میخوره)
*میاد طرفش*(با%نشون میدم)
%سلام بانو(بانو و کوف.ت🗿)
*ا.ت تو دلش*
-بانو و ز.ه.ر هلاحل، به این میگن خوشتیپ؟ ☹️😆
-سلام
%میشه ویچتتونو(خب گایز احتمال دادم که ندونید ویچت چیه خببب ی برنامس که توی اون باهم دیگه حرف میزنن شایدم دوست یابی یا ر.ل یابیه اگه اشتباهم گفتم میانه*همون ببخشید....خاستم یکم چصی شم😅😂*)داشته باشم؟
-خیر
%چرا؟
-چون که........
دیدگاه ها (۰)

𝐏𝐚𝐫𝐭𝟏:قبل از اینکه بریم سراغ پارت بگم که اون استیکر هایی که ...

مین سو:مین سو یه پسر ۲۱ سالس که باباش بزرگترین و ثروتمندترین...

هرزه ی حکومتی پارت ۲که کوک بلند شد و.... رفت سمت ا/ت ونشست ک...

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط