قبل از اینکه بریم سراغ پارت بگم که اون استیکر هایی که میذارم قیافه ...

𝐏𝐚𝐫𝐭𝟏:

قبل از اینکه بریم سراغ پارت بگم که اون استیکر هایی که میذارم قیافه و احساسات شخصیت ها توی اون موقس

ویو ا.ت

ساعت ۷:۳۰ مِ و من با صدای آلارم گوشیه زوئی بیدار شدم. امروز یکشنبه بود و فقط من بودم که کلاس نداشت.
با صدای کشیده و تقریبا بلند و خواب آلود گفتم
-زوئیییییییی
*سکوت محض*
-زوئییی(کمی با داد) زوئی ببند اون لامصبو ی روز کلاس ندارما اونم ریدی توش، الان دیگه پاشو.
=ا.ت چته چرا اول صبی سگ شدی؟ (کمی با حرص و خوابالو)
-به زوئی بگو اون لامصبو خاموش کنه مثلا امروز قرار بود تا ساعت یازده بخوابم ( خواب آلود)

ویو رِن:

با صدا های عربده مانند ا.ت بیدار شدم که داشت به زوئی ای که غرق خواب بود غر میزد... خب بیچاره حقم داره که عصبانی بشه این منو زوئی ایم که دو روز تو هفته استراحت داریم اون بدبختم فقط ی روز استراحت داره که اونم هر یکشنبه زوئی با این آلارم رو مخش میرینه تو روزش
زوئی رو صدا کردم ولی بازم خواب بود که یهو ا.ت بالششو پرت کرد روش و بلخره بیدار شد

ویو ا.ت:

-بلخره پرنسس بیدار شدن😡
×چته سامورایی... خب راحت صدام کن بیدار میشم دیگه🤨
=والا بدبخت هنجرش جر خورد😒
-حالا ولش،اون بی صاحاب مونده رو خاموش کن تا خوابم نپریده
*خاموش کرد*
بعد از اینکه زوئی آلارم رو خاموش کرد بعد ی ثانیه خوابم برد چونکه دیشب بخاطر چند تا تحقیق که استاد بهم داده بود تا چهار صب بیدار موندم
پرش زمانی به ساعت ۱۰:۳۰
با نور خورشیدی که افتاد رو چشمم بیدارشدم
خیلی وقت بود که اینجوری نخوابیده بودم. پاشدم و روتینمو انجام دادم و ی لباس معمولی پوشیدم و رفتم سالن غذاخوریه خوابگاه ی صبونه ی معمولی خوردمو برای اینکه بدنم روی فرم بمونه تصمیم گرفتم یکم بدوعم
۳۰مین بعد
دیگه نفسم در نمیومد
رفتم خوابگاه و ی دوش ۱۰ مینی گرفتمو دوباره خوابیدم

ویو هیون سو:

بعد از خبری که الکس بهم داد کلم داغ کرد دو دل بودم که به مین سو بگم یا نه خب بلخره قرار بود بفهمه دیگه چونکه لوسی میخواست فردا شب بیاد باهاش حرف بزنه که نمی دونم چرا؟ نکنه نقشه ای داره؟
توی همین فکرا بودم که با صدای زنگ گوشیم به خودم اومدم.
مین سو بود. عجب حلال زاده ای.. گوشیو برداشتم:
÷الو...
دیدگاه ها (۰)

مین سو:مین سو یه پسر ۲۱ سالس که باباش بزرگترین و ثروتمندترین...

ا.ت:ا.ت یه دختر ۲۰ سالس که توی بزرگترین دانشگاه پزشکی کره تو...

love Between the Tides¹⁹(باید اعتماد میکردم یا نه) بعد از چن...

"سرنوشت " p,38...یهو .... ا/ت رو بغل کرد و پیشونیشو بوسید .....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط