وقتی مافیا بود و

وقتی مافیا بود و.....

علامت لیا~
هایون>
هانا+
جیمین_

هانا ویو


ترسیدم نمیدونم چی بگم من آزارم به یه مورچه هم نمیرسه بعد بخوام بشم یکی مثل اون عوضی هه واقعاً خنده داره
از همه بد تر اینه که رفیقام میخوان بشن تدمتکار شخصی من
واقعاً که خیلی عوضی ام که....

ریشه افکارم با صدا زدنای اون یارو شکست
_بیا دنبالم
+خشکش زده
_هانا با تو ام زود باش تکون بخور وگرنه
+یه قدم میره جلو
_خوبه... دنبالم بیا
+....
_نشنیدم...
+چشم ( آروم )
_نشنیدممممم
+چشممممم
_حالا شد

داشت می رفت سمت حیاط و منم دنبالش می رفتم که گفت
_بیا تو
+رفتم داخل
_خوب اینجایه سالن تیر اندازی و باید تیر اندازی یاد بگیری چون یه مافیا بیشتر کارش
با اون اصلحست ( نمیدونم درست نوشتم یا نه)
با حرفی که زد جا خوردم و گفتم
+کارایی مثل آدم کشی و دزدی و قاچاق نیاز به اصلحه داره درسته؟

_هوم... آره
+ولی من ازارم بهیا مورچه هم نرسیده پس به اون دست نمی زنم
داشتم می رفتم که چند تا بادیگارد جلو در وایسادن و نزاشتن بیرون برم
_ تنها راه شکنجه ندادنته خوشگله البته خیلی هم درد نداره مثلاً یه میله رو داغ داغ میکنم و بعد میزنم به دست و پاهات یا دویست سیصد تا شلاق و گزاشتن رد چاقو رو دست و بالت خیلی درد نداره فوق فوقش میمیری

عوضی ای تو دلم نثارش کردم و با چشمای اشکی و پر حرص نگاش کردم

_خوبه آدم شدی





•دو ساعت بعد •

ویو جیمین


دوساعت بود که داشتیم تمرین می گردیم گیرایی بالایی داره و زود یاد میگیره تقریباً سه چهار تا رو به هدف زده و اول خوب گوش میده و انجام میده

_واسه امروز بسه... عالی بودی.. ـ می تونی استراحت کنی



بقیش واسه شب دو سه تا پارو آپ میشه
دیدگاه ها (۱)

سالن تیر اندازی در وقتی مافیا بودو...

وفتی مافیا بود و.... هایون> لیا~هانا+جیمین _ویو هانا فقط واس...

خداوند خودش رحم کند یاعلی بپرسینزود چرا نمیپرسینکپک زدمععههه...

#مافیای_جذاب_من ادامه_هرکاری؟.... اوممم جالب شد پس هر کدومتو...

عشق غیر منتظره پارت 12

و اینکه جونکوک بغلت کرد و و خوابیدین(منتظر چی بودین ها🤨) دوب...

#تک_پارتیماه روشن من ساعت 8شب بود. از خونه بیرون رفتم تا کمی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط