وفتی مافیا بود و....
وفتی مافیا بود و....
هایون>
لیا~
هانا+
جیمین _
ویو هانا
فقط واسه سرگرمی تیر اندازی می کردم علاقه ای به گرفتن اصلحه اونم علیه مردم نداشتم
وقتی ازم تعریف کرد ناراحت شدم
من هیچ کاریم دست خودم نبود درک بالایی داشتم و خود به خود همه کار ها رو انجام میدادم و از این موضوع ناراحت بود رفتیم
بالا و منو برد سمت اتاقی و گفت
_این اتاق توعه از این به بعد اینجا میخوابی
+اما من لباس...
_نگران نباش همه چی اون تو هست
+ممنونم
_راستی هر روز باید بری تمرین تیر اندازی
یک ساعت تمرین می کنی
+چشم
_آفرین
در رو بستم و گریم گرفت
همیشه از تجربه کردن کار های جدید خوشم میومد ولی از کشتن و یا اصلحه دست گرفتن نه
•نیم ساعت بعد•
یکم به خودم اومدم و گفتم خوب دیگه بسه
کاریه که باید با اجبار انجامش بدم پس باید آروم باشم خوب
یه لباس مناسب پوشیدم و رفتم پایین ولی خوشحال الان نظرم عوض شد و میخوام بشم یکی مثل اون
_ به کبکت خروس میخونه چیزی شده
+نه شاید تصمیم گرفته باشم که یه مافیا بشم
_ هومم... خوبه... زبانت خوبه؟
+آره فول فولم چطور؟
_لازم میشه
•ساعت یک شب •
تو خونه نشسته بودم ساعت یک شب بود
اون مرده هم ساعت 9 رفت ولی تا الان بر نگشت منم نگران شدم و تا الان بیدار موندم
صدای کلید اومد
وقتی اومد تو دیدم بدنش زخمی بود و خراش چاقو داشت سریع برقا رو روشن کردم که چشماش به خاطر عادت نداشتن به تور جمع شد
+هینننننن.... چیکار کردی با خودت
_هیجی بابا چیزی نیست رفته بودم یه محموله بگیرم نامردا زدن زیرش سه به دو ریختن سرمون
+چی سه به دو مگه باز کی همراهت بود
_رفیقم کوک البته تهیونگم بود نمی دونم چیشد یهو یدونشون داشت فرار می کرد بره بگیرتش الانا اون دوتا هم میان
زینگ زینگ (از اونجایی که آدم کصخلی ام فرض کنین صدای در)
رفتم درو باز کردم که یهو دو تا پسر اومدن داخل یکیشون هیکلی بود(بچه ها واسه تهیونگ دو به نظرتون الانشو بگم یا اون زمان که لاغر بود؟ من لاغر بودش رو بیشتر دوست دارم) و اون یکی لاغر
¥=کوک £=تهیونگ
¥سلام جیمی.... اووو سلام
+سلام (خم میشه)
£ سلام
+سلام
همشون زخمی بودن
رفتم و از یکی از خدمه ها پرسیدم جعبه کمک های اولیه کجاست و بهم گفت
سمت جیمین اینا
¥جیمینا تبریک عاشق شدی 😂
_ببند دهنتو عاشق کجا بود این هم...
£نه دیگه نگو خدمته ما خودمون می دونیم دختر به این جذابی من نیومده تو عاشقش شدم
وایسا نکنه هرزست
_دهنتو ببند تهیونگ
£نیست؟
_نه نیست... میزاری من توضیح بدم؟
خوب اون قرار تربیت بشه و بشه یکی مثل ما
+ببخشید از اونجایی که همتون مخصوصاً ایشون(اشاره به جیمین) که زخمشون عمیق تره خلاصه همگی زخمی شدید فکر کنم به
به اینا نیاز داشته باشید
_نمی خواد خودم می بندم
ادامه الان آپ میشه
هایون>
لیا~
هانا+
جیمین _
ویو هانا
فقط واسه سرگرمی تیر اندازی می کردم علاقه ای به گرفتن اصلحه اونم علیه مردم نداشتم
وقتی ازم تعریف کرد ناراحت شدم
من هیچ کاریم دست خودم نبود درک بالایی داشتم و خود به خود همه کار ها رو انجام میدادم و از این موضوع ناراحت بود رفتیم
بالا و منو برد سمت اتاقی و گفت
_این اتاق توعه از این به بعد اینجا میخوابی
+اما من لباس...
_نگران نباش همه چی اون تو هست
+ممنونم
_راستی هر روز باید بری تمرین تیر اندازی
یک ساعت تمرین می کنی
+چشم
_آفرین
در رو بستم و گریم گرفت
همیشه از تجربه کردن کار های جدید خوشم میومد ولی از کشتن و یا اصلحه دست گرفتن نه
•نیم ساعت بعد•
یکم به خودم اومدم و گفتم خوب دیگه بسه
کاریه که باید با اجبار انجامش بدم پس باید آروم باشم خوب
یه لباس مناسب پوشیدم و رفتم پایین ولی خوشحال الان نظرم عوض شد و میخوام بشم یکی مثل اون
_ به کبکت خروس میخونه چیزی شده
+نه شاید تصمیم گرفته باشم که یه مافیا بشم
_ هومم... خوبه... زبانت خوبه؟
+آره فول فولم چطور؟
_لازم میشه
•ساعت یک شب •
تو خونه نشسته بودم ساعت یک شب بود
اون مرده هم ساعت 9 رفت ولی تا الان بر نگشت منم نگران شدم و تا الان بیدار موندم
صدای کلید اومد
وقتی اومد تو دیدم بدنش زخمی بود و خراش چاقو داشت سریع برقا رو روشن کردم که چشماش به خاطر عادت نداشتن به تور جمع شد
+هینننننن.... چیکار کردی با خودت
_هیجی بابا چیزی نیست رفته بودم یه محموله بگیرم نامردا زدن زیرش سه به دو ریختن سرمون
+چی سه به دو مگه باز کی همراهت بود
_رفیقم کوک البته تهیونگم بود نمی دونم چیشد یهو یدونشون داشت فرار می کرد بره بگیرتش الانا اون دوتا هم میان
زینگ زینگ (از اونجایی که آدم کصخلی ام فرض کنین صدای در)
رفتم درو باز کردم که یهو دو تا پسر اومدن داخل یکیشون هیکلی بود(بچه ها واسه تهیونگ دو به نظرتون الانشو بگم یا اون زمان که لاغر بود؟ من لاغر بودش رو بیشتر دوست دارم) و اون یکی لاغر
¥=کوک £=تهیونگ
¥سلام جیمی.... اووو سلام
+سلام (خم میشه)
£ سلام
+سلام
همشون زخمی بودن
رفتم و از یکی از خدمه ها پرسیدم جعبه کمک های اولیه کجاست و بهم گفت
سمت جیمین اینا
¥جیمینا تبریک عاشق شدی 😂
_ببند دهنتو عاشق کجا بود این هم...
£نه دیگه نگو خدمته ما خودمون می دونیم دختر به این جذابی من نیومده تو عاشقش شدم
وایسا نکنه هرزست
_دهنتو ببند تهیونگ
£نیست؟
_نه نیست... میزاری من توضیح بدم؟
خوب اون قرار تربیت بشه و بشه یکی مثل ما
+ببخشید از اونجایی که همتون مخصوصاً ایشون(اشاره به جیمین) که زخمشون عمیق تره خلاصه همگی زخمی شدید فکر کنم به
به اینا نیاز داشته باشید
_نمی خواد خودم می بندم
ادامه الان آپ میشه
۲.۴k
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.