کاش چون پاییز بودم

کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ‌های آرزوهایم یکایک زرد می‌شد
آفتاب دیدگانم سرد می‌شد
آسمان سینه‌ام پر درد می‌شد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ می‌زد
اشک‌هایم همچو باران
دامنم را رنگ می‌زد.

وه ... چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
نغمهٔ من ...
همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می‌ریخت بر دل‌های خسته
پیش رویم :
چهرهٔ تلخ زمستان جوانی
پشت سر :
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه‌ام :
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز بودم..‌.

#فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۲)

برایش کافی نبودم وبرایش به اندازه کافی بودند...و این غم انگی...

اگر بخواهم تو را توصیف کنمخواهم گفت؛تو موسیقی برخورد باران ب...

یکی از ناعادلانه‌ترین رفتارها در یک رابطه عاشقانه حرف زدن با...

دلیلِ همه ی بی قراریو کلافگی ها ،تنهاییو یا دلخور بودناز آدم...

🍂وه چه زیبا بود اگر پاییز بودموحشی و پرشور و رنگ‌آمیز بودمنغ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط