ا.ت ویو: با خوردن نور خورشید تو چشمام از خواب بیدار شدم د
ا.ت ویو: با خوردن نور خورشید تو چشمام از خواب بیدار شدم دیدم جونگ کوک نیست یکم به پوستم رسیدم و رفتم از اتاق بیرون دیدم جونگ کوک نشسته رو مبل سرشم تو گوشیشه منم رفتم سمتش
کوک: او لیدی جوان بیدار شدید؟
میخواستید بازم بخوابید
ماشالا خیلی زود پاشدید بانو
ا.ت: کوک مسخره میکنی
کوک: نه دارم ازت تعریف میکنم دختر ساعت ۱۲ ظهره به کارامون نمیرسیمم بدو یه چیزی بخور ببرمت ارایشگاه
ا.ت: باشه تو خوردی؟
کوک: اره یه چیزایی خوردم
ویو بعد از خوردن صبحانه
ا.ت: خبببب من میرم اماده شم
کوک: اوکی منم میام اماده شم
ا.ت ویو:
به لباس ساده پوشیدم ارایش هم نکردم چون قرار بود میکاپ بشم
ویو توی ارایشگاه
خانم: خب دوست داری ارایشت چجوری باشه
ا.ت: یه ارایش لایت و کیوتت اخه عروسیمهه
خانم: مبارکه عزیز دلممم
ا.ت: مرسی
خانم: خبب تموم شدد
ا.ت: وایی مرسی عزیزممم
زنگ زدم به کوک که بیاد دنبالم
ا.ت:کوککک کارم تمومه بیا دنبالم
کوک: باشه
ویو توی خونه:
ا.ت: ساعت ۸ و من اماده شدم که برم دم در کوک منتظرمه
رفام پایین
کوک: منتظر ا.ت بودم دیدم در اتاق رو باز کرد وایی مثل پرنسس ها شده بود خیلی خواستنی شده بود
کوک: ا ا.ت تو خیلی خوشگل شدی
ا.ت: توعم خیلی خواستنی تر شدی خیلی خوشتیپ شدی
کوک: بریم بانوی جوان؟
ا.ت: بله شاهزاده
ویو توی مجلس:
خاله ی ا.ت: وایی ا.تت چقد خوشگل شدزعروسزت مبارک وای چه داماد خوشتیپی
ا.ت: مرسی خاله عزیزممم توعم خوشگل شدی
زن عموم ی ا.ت: واییی ا.ت مثل پرنسسا شدی پسرم مواضب کوک باش
کوک: حتما خاله جون چشم
همینجوری هی کادو میدادن و تبریک میگفتن
عروسی تموم شد و رفتیم خونه
اونا پچه دار شدن یه دختر به اسم لیا که خیلیم کیوته
کوک: او لیدی جوان بیدار شدید؟
میخواستید بازم بخوابید
ماشالا خیلی زود پاشدید بانو
ا.ت: کوک مسخره میکنی
کوک: نه دارم ازت تعریف میکنم دختر ساعت ۱۲ ظهره به کارامون نمیرسیمم بدو یه چیزی بخور ببرمت ارایشگاه
ا.ت: باشه تو خوردی؟
کوک: اره یه چیزایی خوردم
ویو بعد از خوردن صبحانه
ا.ت: خبببب من میرم اماده شم
کوک: اوکی منم میام اماده شم
ا.ت ویو:
به لباس ساده پوشیدم ارایش هم نکردم چون قرار بود میکاپ بشم
ویو توی ارایشگاه
خانم: خب دوست داری ارایشت چجوری باشه
ا.ت: یه ارایش لایت و کیوتت اخه عروسیمهه
خانم: مبارکه عزیز دلممم
ا.ت: مرسی
خانم: خبب تموم شدد
ا.ت: وایی مرسی عزیزممم
زنگ زدم به کوک که بیاد دنبالم
ا.ت:کوککک کارم تمومه بیا دنبالم
کوک: باشه
ویو توی خونه:
ا.ت: ساعت ۸ و من اماده شدم که برم دم در کوک منتظرمه
رفام پایین
کوک: منتظر ا.ت بودم دیدم در اتاق رو باز کرد وایی مثل پرنسس ها شده بود خیلی خواستنی شده بود
کوک: ا ا.ت تو خیلی خوشگل شدی
ا.ت: توعم خیلی خواستنی تر شدی خیلی خوشتیپ شدی
کوک: بریم بانوی جوان؟
ا.ت: بله شاهزاده
ویو توی مجلس:
خاله ی ا.ت: وایی ا.تت چقد خوشگل شدزعروسزت مبارک وای چه داماد خوشتیپی
ا.ت: مرسی خاله عزیزممم توعم خوشگل شدی
زن عموم ی ا.ت: واییی ا.ت مثل پرنسسا شدی پسرم مواضب کوک باش
کوک: حتما خاله جون چشم
همینجوری هی کادو میدادن و تبریک میگفتن
عروسی تموم شد و رفتیم خونه
اونا پچه دار شدن یه دختر به اسم لیا که خیلیم کیوته
۶.۷k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.