پارت آخر
پارت آخر
ات یه کوچولو لباش رو بوسید و کوک از فرصت استفاده کرد و کمر ات رو گرفت و محکم بوسیدش با همین بوسه راهشون به اتاق باز شد
کوک ات رو گذاشت روی تخت و یه کیس مارکی
روی گردن ات گذاشت که تا 1 تا 3 روز جاش میموند
بعد رفت یکی یکی دکمه های لباس ات رو باز کرد و ....
(کی تموم میشه اونو خودتون تصور کنید )
9 سال بعد
من و کوک دو تا دختر داریم که خیلی خوشگلن
کوک اونقدر بچه دوست داشت که الان یه پسر هم توی شکمم دارم :)
کوک: ات ، جینهو ، جیسو بیاید ناهار حاضره
ات: باشه اومدیم ، دخترا زود باشین جیسو آب رو ببند
جیسو؛ چشم مامان
رفتن توی اشپزخونه
ات: به به عشقم چه کرده
کوک: بخور ببین مزه اش چطوره
جینهو و جیسو : ممنون بابا
ایزی ایزی تامام تامام
ات یه کوچولو لباش رو بوسید و کوک از فرصت استفاده کرد و کمر ات رو گرفت و محکم بوسیدش با همین بوسه راهشون به اتاق باز شد
کوک ات رو گذاشت روی تخت و یه کیس مارکی
روی گردن ات گذاشت که تا 1 تا 3 روز جاش میموند
بعد رفت یکی یکی دکمه های لباس ات رو باز کرد و ....
(کی تموم میشه اونو خودتون تصور کنید )
9 سال بعد
من و کوک دو تا دختر داریم که خیلی خوشگلن
کوک اونقدر بچه دوست داشت که الان یه پسر هم توی شکمم دارم :)
کوک: ات ، جینهو ، جیسو بیاید ناهار حاضره
ات: باشه اومدیم ، دخترا زود باشین جیسو آب رو ببند
جیسو؛ چشم مامان
رفتن توی اشپزخونه
ات: به به عشقم چه کرده
کوک: بخور ببین مزه اش چطوره
جینهو و جیسو : ممنون بابا
ایزی ایزی تامام تامام
۱۵.۸k
۲۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.