مسافر بی بدرقه من اینقدر بی صدا رفتی که از وداع جا ماندم

مسافر بی بدرقه من اینقدر بی صدا رفتی که از وداع جا ماندم ، باز به غیرت چشمانم که آبی پشت سرت ریختند
دیدگاه ها (۱)

در دلمآرزوے آمدنت می میردرفته اے اینک، اماآیا باز می گردے؟؟؟...

جایی برای قهر دونفره سراغ داری؟جایی که هوایش ، هوای بوسه باش...

برخی آدمها به یک دلیل از مسیر زندگی ما میگذرندتا به ما درسها...

زندگی مثلدوربین عکاسی است؛روے مسائل مهمتمرکز کن،لحظات خوب رو...

p1ساعت نزدیک ۲نصف شب بود و هنوز تهیونگ خونه نیومده بود خیلی ...

اگه بهشون سیلی بزنی✨دازای☆یه خودکشی نا موفق دیگه داشت .از دس...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط