مثلث مافیا
مثلث مافیا
Part:4
ویو کوک
_ اههه کیم تهیونگ بسه دیگه نمیخوای فراموشش کنی اون مال سه سال پیشه
×چطور میتونم فراموشش کنم چطور عوضیییییی وقتی تو عشق منو کشتی فقط برای خود خواهی خودت چطوررررر
_ما الان برای معامله اینجا ایم نه برای
گذشته ها
×واقعا فکر کردی با کسی که ماریا رو گشت معامله میکنم(پوزخند)
_پس چرا گفتی بیا اینجا
از زبان ادمین عزیزتان 🤣
×برا این(پوزخند)
بعد از تمو شدن حرف تهیونگ بادیگارد ها و ادمای تهیونگ شروع میکنن به تیر اندازی
تهیونگ میره توی ماشین خودش و به تیر اندازی ادمای کوک و خودش نگاه میکنه
×واقعا فکر کردی به همین راحتیا از عشقم میگذرم نه کوک اشتباه بزرگی کردی
ویو کوک
از توی حیاط عصبی به سمت عمارت رفتم
در اتاق رو با پام محکم باز کردم
_خدمتکار
_خدمتکارررررررررررررررر
@بله ارباب
_یه شیشه مشروب برام بیار بدووووووو
@چشم
_هنوز که اینجاییییییی گمشو مگه من بهت گفتم بهم بگی چشم ها
کوک به سمت خدمتکار بیچاره رفت شروع کرد به کتک زدنش
@ارباب غلط کردم هق هق خواهش میکنم هق هق هق
_گمشو بیرون دیگه نبینمت
@چ..
خدمتکار با یاد اوری چند لحظه پیش حرفشو خورد سریع با دردی که داشت بیرون اتاق رفت
کوک حسابی خورده بود
از یه طرف تهیونگ عصابشو خورد کرده بود از یه طرفم جاسوسی ا/ت
#فیک
#کوک
#مثلث _مافیا
#وانشات
#ا/ت
#تهیونگ
Part:4
ویو کوک
_ اههه کیم تهیونگ بسه دیگه نمیخوای فراموشش کنی اون مال سه سال پیشه
×چطور میتونم فراموشش کنم چطور عوضیییییی وقتی تو عشق منو کشتی فقط برای خود خواهی خودت چطوررررر
_ما الان برای معامله اینجا ایم نه برای
گذشته ها
×واقعا فکر کردی با کسی که ماریا رو گشت معامله میکنم(پوزخند)
_پس چرا گفتی بیا اینجا
از زبان ادمین عزیزتان 🤣
×برا این(پوزخند)
بعد از تمو شدن حرف تهیونگ بادیگارد ها و ادمای تهیونگ شروع میکنن به تیر اندازی
تهیونگ میره توی ماشین خودش و به تیر اندازی ادمای کوک و خودش نگاه میکنه
×واقعا فکر کردی به همین راحتیا از عشقم میگذرم نه کوک اشتباه بزرگی کردی
ویو کوک
از توی حیاط عصبی به سمت عمارت رفتم
در اتاق رو با پام محکم باز کردم
_خدمتکار
_خدمتکارررررررررررررررر
@بله ارباب
_یه شیشه مشروب برام بیار بدووووووو
@چشم
_هنوز که اینجاییییییی گمشو مگه من بهت گفتم بهم بگی چشم ها
کوک به سمت خدمتکار بیچاره رفت شروع کرد به کتک زدنش
@ارباب غلط کردم هق هق خواهش میکنم هق هق هق
_گمشو بیرون دیگه نبینمت
@چ..
خدمتکار با یاد اوری چند لحظه پیش حرفشو خورد سریع با دردی که داشت بیرون اتاق رفت
کوک حسابی خورده بود
از یه طرف تهیونگ عصابشو خورد کرده بود از یه طرفم جاسوسی ا/ت
#فیک
#کوک
#مثلث _مافیا
#وانشات
#ا/ت
#تهیونگ
۶۲.۶k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱