بیا شبیه دو حبه قند

بیا شبیه دو حبه قند
شانه به شانه دل به چای بزنیم
آن قدر دور سرِ هم
بگردیم، بگردیم
که ندانیم این شیرینی
بیشتر از کداممان است

نترس!
پسِ این سرگیجه‌ی تلخ
حل شدنی عاشقانه هست

آخرش هر دو آهسته
از این که تو منی یا من تو
کف استکان آرام می‌خندیم

خیال کن وسط دریا گم شده‌ایم
موج اول من تو را می‌بوسم
موج دوم تو

چشم‌هایت را ببند
و محکم بغلم کن
زود باش
قاشق از راه رسید!

#رسول_ادهمی
دیدگاه ها (۴)

جمعه هیچ پدر کشتگی ای با کسی ندارد!جمعه، جمعه است!با کمی بی ...

نمی خواهی ام ؟!دلیل نیامدنت از این دو حالت خارج نیست ؛یا نمی...

زیر ِ باران، هر نخ ِ سیگار می چسبد عجیب دست توی ِ دست های ِ...

اصلا خورشید چه کاری به روز دارد یا ماه چه کاری به شب. . . ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط