سطح عقل یک پانتورچ (کپشن خونده شه):
پاسخ به دروغهای شاخدار پانترکها:
1. اولاً که دولت هپتالیان (هیاطله) ترک نبودند، هپتالیان از نژاد کوشانی (هونهای ایرانی) و از «سفیدخیونان» بودند [منابع: تاجیکان، ص312 و ص315 / خداداد رضاخانی، هپتالیان، 25 آوریل 2014 / Schottky, Martin (20 August 2020), HUNS]
2. ثانیاً، در متن نیز تناقض وجود دارد.
اوستای جدید در دوران اردشیر بابکان (بنیانگذار ساسانیان) نگاشته شد؛ اردشیر بابکان (۲۲۶ تا ۲۴۱ میلادی) به راهنمایی توسر (مشهور به تنسر) تعلیمات پراکنده زرتشتی نزد موبدان و مغان را به دربار خواست. آنچه معتبر و مطمئن بود، پذیرفت و در اوستا نگاشت و بقیه را کنار گذاشت. در مرحله بعد، شاپور پسر اردشیر (شاپور یکم: ۲۴۱ تا ۲۷۲ میلادی) کتابهایی را، که در اصل منشعب از دین (یعنی کتاب اوستا) بودند، یعنی کتاب مربوط به پزشکی، ستارهشناسی، حرکت، زمان، مکان، جوهر، آفرینش، کون، فساد، تغییرِ عَرَض، منطق و دیگر صنایع و فنون در هند، روم و دیگر سرزمینها پراکنده بودند، بازگردآوری کرد و آنها را با دین (=مطالعات کتاب اوستا) تطبیق داد و به دستور او، نسخهای از هرچه در دست بود، به گنج شاهی سپرده شد. بعدها، شاپور پسر هرمز (شاپور دوم: ۳۰۹ تا ۳۷۹ میلادی) دستور داد که برای اطمینان و ایمان مردم به دین، در مورد اقوال و افکار تحقیق شود؛ و از همین رو، «آذرباد مَهرَسپنَدان»، رئیس موبدان زمان، متحمل آزمایش دینی شد و بر طبق روایات بر سینه او روی گدازه ریختند و از آزمایش پیروز به درآمد. وی اهل قرق و نحل گوناگون و نیز کسانی که به تحقیق در نسک اوستا میپرداختند، از بددینی و انحراف برحذر داشت. خسرو پسر قباد هم (خسرو یکم انوشیروان دادگر: ۵۳۱ تا ۵۷۹ م) آگاهی و تفکر دربارهٔ هر گونه بدعت در میان چهار طبقه اجتماعی را افزایش داد. وی بر آن بود که زبان اوستایی از طریق سنت شفاهی و کتابها و رسالهها حاوی مطالب فراوانی است، و از همه روحانیون خواست که به تفکر دربارهٔ اوستا و زند بپردازند و از یافتههای خود بر دانش مردم جهان بیفزایند. در روایت دیگری، به ارتباط انوشیروان، با سرگذشت کتاب اوستا اشاره شدهاست: مجمعی از موبدان زرتشتی به ریاست وِه شاپور موبدان موبد زمان خسرو انوشیروان، بیست یک نَسک اوستا را تعیین کرد و به اتفاق نظر، بر رأی خود مهر نهاد. [منبع: تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ص 65 و ص66]
2. اردشیر برای اینکه حسیّات مردم را با خود موافق کند به جمع آوری آوستا پرداخت و مُغها را ترویج و آتشکدههای خاموش را روشن و مذهب زرتشت را مذهب رسمی ایران نمود و رئیس روحانیون را که به لقب مُؤبَذان مُؤبَذ ملقب بود به یکی از بلندترین مقام دولتی ارتقا داد. [منبع: تاریخ کامل ایران، 1398، قسمت اول: ایران قدیم: تاریخ مختصر ایران تا انقراض ساسانیان، تألیف حسن پیرنیا (مشیر الدوله)، 1252-1314، باب پنجم: دوره دوم پارسیها، فصل اول: ساهان ساسانی، اول - اردشیر اول (اَرتخشَتر)، ص205 و 206]
پس اینگونه، به نتیجه میرسیم که اوستا زمان اردشیر بابکان نگاشته شده، پس چگونه از نابودی دولت هپتالی به دست «انوشیروان (خسرو یکم» (در تاریخ 560 میلادی) خبر میدهد؟
تناقض!!!
#afhu
#ایران #اوستا #زرتشت #پانترک #اردشیر #اردشیر_بابکان #انوشیروان #خسرو #ساسانی #ساسانیان #شاهنشاه #شاه #پادشاه #هپتالی #هپتالیان #ترک #هند #اسلام #مسلمان #عرب #عربی #اعراب #سیگما
1. اولاً که دولت هپتالیان (هیاطله) ترک نبودند، هپتالیان از نژاد کوشانی (هونهای ایرانی) و از «سفیدخیونان» بودند [منابع: تاجیکان، ص312 و ص315 / خداداد رضاخانی، هپتالیان، 25 آوریل 2014 / Schottky, Martin (20 August 2020), HUNS]
2. ثانیاً، در متن نیز تناقض وجود دارد.
اوستای جدید در دوران اردشیر بابکان (بنیانگذار ساسانیان) نگاشته شد؛ اردشیر بابکان (۲۲۶ تا ۲۴۱ میلادی) به راهنمایی توسر (مشهور به تنسر) تعلیمات پراکنده زرتشتی نزد موبدان و مغان را به دربار خواست. آنچه معتبر و مطمئن بود، پذیرفت و در اوستا نگاشت و بقیه را کنار گذاشت. در مرحله بعد، شاپور پسر اردشیر (شاپور یکم: ۲۴۱ تا ۲۷۲ میلادی) کتابهایی را، که در اصل منشعب از دین (یعنی کتاب اوستا) بودند، یعنی کتاب مربوط به پزشکی، ستارهشناسی، حرکت، زمان، مکان، جوهر، آفرینش، کون، فساد، تغییرِ عَرَض، منطق و دیگر صنایع و فنون در هند، روم و دیگر سرزمینها پراکنده بودند، بازگردآوری کرد و آنها را با دین (=مطالعات کتاب اوستا) تطبیق داد و به دستور او، نسخهای از هرچه در دست بود، به گنج شاهی سپرده شد. بعدها، شاپور پسر هرمز (شاپور دوم: ۳۰۹ تا ۳۷۹ میلادی) دستور داد که برای اطمینان و ایمان مردم به دین، در مورد اقوال و افکار تحقیق شود؛ و از همین رو، «آذرباد مَهرَسپنَدان»، رئیس موبدان زمان، متحمل آزمایش دینی شد و بر طبق روایات بر سینه او روی گدازه ریختند و از آزمایش پیروز به درآمد. وی اهل قرق و نحل گوناگون و نیز کسانی که به تحقیق در نسک اوستا میپرداختند، از بددینی و انحراف برحذر داشت. خسرو پسر قباد هم (خسرو یکم انوشیروان دادگر: ۵۳۱ تا ۵۷۹ م) آگاهی و تفکر دربارهٔ هر گونه بدعت در میان چهار طبقه اجتماعی را افزایش داد. وی بر آن بود که زبان اوستایی از طریق سنت شفاهی و کتابها و رسالهها حاوی مطالب فراوانی است، و از همه روحانیون خواست که به تفکر دربارهٔ اوستا و زند بپردازند و از یافتههای خود بر دانش مردم جهان بیفزایند. در روایت دیگری، به ارتباط انوشیروان، با سرگذشت کتاب اوستا اشاره شدهاست: مجمعی از موبدان زرتشتی به ریاست وِه شاپور موبدان موبد زمان خسرو انوشیروان، بیست یک نَسک اوستا را تعیین کرد و به اتفاق نظر، بر رأی خود مهر نهاد. [منبع: تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ص 65 و ص66]
2. اردشیر برای اینکه حسیّات مردم را با خود موافق کند به جمع آوری آوستا پرداخت و مُغها را ترویج و آتشکدههای خاموش را روشن و مذهب زرتشت را مذهب رسمی ایران نمود و رئیس روحانیون را که به لقب مُؤبَذان مُؤبَذ ملقب بود به یکی از بلندترین مقام دولتی ارتقا داد. [منبع: تاریخ کامل ایران، 1398، قسمت اول: ایران قدیم: تاریخ مختصر ایران تا انقراض ساسانیان، تألیف حسن پیرنیا (مشیر الدوله)، 1252-1314، باب پنجم: دوره دوم پارسیها، فصل اول: ساهان ساسانی، اول - اردشیر اول (اَرتخشَتر)، ص205 و 206]
پس اینگونه، به نتیجه میرسیم که اوستا زمان اردشیر بابکان نگاشته شده، پس چگونه از نابودی دولت هپتالی به دست «انوشیروان (خسرو یکم» (در تاریخ 560 میلادی) خبر میدهد؟
تناقض!!!
#afhu
#ایران #اوستا #زرتشت #پانترک #اردشیر #اردشیر_بابکان #انوشیروان #خسرو #ساسانی #ساسانیان #شاهنشاه #شاه #پادشاه #هپتالی #هپتالیان #ترک #هند #اسلام #مسلمان #عرب #عربی #اعراب #سیگما
۵.۲k
۰۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.