همیشه که نباید بنشینیم و

‏همیشه که نباید بنشینیم و
بدی‌هایِ زندگی‌ِمان را مرور کنیم
گاهی باید نشست
زیر یک‌ کرسی گرم
خوشی‌ها را شمرد،چای نوشید
و پشت کرد به تمامِ نداشتن‌ها
و غصه‌هایی که عمری
با آن‌ها زندگی کردیم
دیدگاه ها (۱)

رفتم اما دل من مانده بر دوست هنوزمیبرم جسمی و دل در گرو اوست...

پنجاه سال بعدمن با دستی لرزانتو با گیسی سفید..این روزها را ح...

همهدلخوشند به داشته هایشانمنبه نداشته هام!همهدلخوشند به داشت...

چشمای آدما همیشه اونا رو لو میده!از ترس ها و تردیدهاشون تا ع...

از همان روز اول قرار گذاشتیم که اگر رابطه‌مان خوب پیش نرفت، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط