عادت کرده ام تنها توی کافه ای بنشینم

عادت کرده ام تنها توی کافه ای بنشینم

از پشت پنجره آدم ها را ببینم

قهوه ای تلخ بنوشم و تا خانه با نبودنت پیاده راه بروم....
.
دیدگاه ها (۲)

.مرا با این بالش و این دو تا ملافه و این سه تا شکلات روی میز...

یک استکان چای از میان دستانت و یک جرعه غزل از میان چشمانتدلم...

.دوست داشتن یک فنجان قهوه است که با لذت می نوشیم و عشق همان ...

زندگی جیره مختصریستمثل یک فنجان چای و کنارش عشق است مثل یک ح...

دلم می‌خواهد بروم کافه‌ای خلوت، بنشینم کنار پنجره و آدم‌ها ر...

چند پارتی...Jealous little one💞Part2ماریا: بله رئیس...تهیونگ...

داستان پارک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط