یک استکان چای از میان دستانت و یک جرعه غزل از میان چشمانت

یک استکان چای از میان دستانت و یک جرعه غزل از میان چشمانت

دلم آرام ِ نگاهت را می خواهد و شهد شیرین کلامت

خسته ام

دوباره باورم میکنی؟
.
دیدگاه ها (۱)

.عصرانه ای به طعم همین واژه های تلخمن تو ، غروب ، کافه و لبخ...

.گارسون کمی شکر و تو لبخند می زنیحالم به هم می خورد از طنزها...

.مرا با این بالش و این دو تا ملافه و این سه تا شکلات روی میز...

عادت کرده ام تنها توی کافه ای بنشینماز پشت پنجره آدم ها را ب...

اگر نیستم...مطمئن باش که هنوز بی قرارت نشده ام....من اگر دلم...

موسیقی

🍁🧡#پاییز‌بهاریست‌ک‌عاشق‌شده‌است🧡🍁و #عشق....طلوع جاودانگی #قل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط