در من زنی فریاد میزند
در من زنی فریاد میزند
در همه همه ی تاریکی شب
در کور سوی امید
بارانی سرد پشت پنجره ی بهت زده
کشان کشان می شکند فریاد را
به سوی پرتگاه فراموشی
ودر سردرگمی خیال، در همه همه ی تاریکی
پلکهایم چو خسته از اسارت
زمان را می دزدد از دیوار بلند حبس و چشم می گشاید
غنچه ی نورسته عشق
در کناره ی گونه هایم
👤 #مریم_جعفری
در همه همه ی تاریکی شب
در کور سوی امید
بارانی سرد پشت پنجره ی بهت زده
کشان کشان می شکند فریاد را
به سوی پرتگاه فراموشی
ودر سردرگمی خیال، در همه همه ی تاریکی
پلکهایم چو خسته از اسارت
زمان را می دزدد از دیوار بلند حبس و چشم می گشاید
غنچه ی نورسته عشق
در کناره ی گونه هایم
👤 #مریم_جعفری
- ۲.۳k
- ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط